ایران پرسمان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سخنی ناگفته با رئیسجمهور: در کوچه بنبست نباید نشست
بازار ![]()
محمد قوچانی-رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی ایران| روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۴ به دعوت دفتر رئیسجمهور، در نشست سیاسیون با ایشان در باب انسجام ملی حضور یافتم. ویژگی جلسه تکثر مدعوین از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا بود و به همین علت بهصورت طبیعی فرصت سخن به همه نمیرسید و من نیز به شیوه نهچندان پسندیده برخی سیاسیون، اصراری بر سخنرانی نکردم؛ گرچه متنش را نوشته بودم اما فکر کردم که راه برای انتقال سخن به دکتر پزشکیان زیاد است. اما در کمال تعجب هیچیک از سیاسیون محوریت سخن خویش را مسئله جنگ و صلح قرار ندادند و تنها وقتی رئیسجمهور از مصائب اقتصادی گفتند، یک تن از اصلاحطلبان که فرصت سخن نیافته بود، از ضرورت رفع تحریمها گفت و رئیسجمهور هم از سر قاطعیت و غیرت، به رد ذلت در سیاست خارجی پرداخت و اصولگرایان حاضر که فکر کردند دوگانه را ساختهاند، کف زدند!
در آن جلسه، پسندیده نبود که جدل ادامه یابد اما ایجاد دوگانه «تسلیم و مقاومت» در روایت برخی اصولگرایان و وارد کردن رئیسجمهور منتخب اصلاحطلبان به این بازی، سبب شد که انگیزهای برای نشر سخن ناگفته اما نوشتهشدهام، بیابم. میخواستم در آن جلسه بگویم:
آقای رئیسجمهور!
از آنجاکه همواره جنابعالی را به سخنرانی مکتوب دعوت کردهایم، اجازه میخواهم بنده نیز از این فرصت به همین شیوه بهره ببرم تا زمان از کف نرود و دامن سخن پراکنده نشود: جنگی که با اسرائیل پشتسر گذاشتیم، بیش از آنکه جنگ باشد، کودتا بود. غافلگیری و ترور نظامیان و دانشمندان توسط اسرائیل، به شهادت شهروندان هم انجامید اما در اصل کودتایی برای حذف سران جمهوری اسلامی و دعوت مردم ایران به شورش بود و به لحاظ تاریخی، شباهت بسیاری به کودتای ناتمام ۲۵مرداد ۱۳۳۲ داشت که اینبار با توان بازدارندگی موشکی و از آن مهمتر انسجام و آگاهی ملی ایرانیان از توطئه و توهین اسرائیل به ملت ایران برای تعیین سرنوشت خویش، ناکام ماند. جنگی که شاید پیشرو داشته باشیم اما شاید شبیه کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ باشد که غرور دولت ملی دکتر مصدق در فرا نخواندن ملت و بها ندادن به بازسازی دشمن، سبب غفلتی بزرگ شد و کودتا در سرنگونی دولت ملی ایران کامیاب شد. در همان زمان، خلیل ملکی از مبارزان نهضت ملی به مرحوم دکتر مصدق، رئیس دولت ملی هشداری تاریخی داد که نمیخواهم کلمات آن را اینجا تکرار کنم و میتوانید آن را در کتابهای تاریخ بخوانید تا بدانید چگونه در اوج نهضت ملی ایران، دوباره سلطنت با حمایت بیگانه به قدرت بازگشت.
آقای دکتر پزشکیان!
نادیده گرفتن وحدت ملی و وفاق ملی، جادهصافکن دشمن است. آنچه ایران را در نیمقرن گذشته حفظ کرده، نهاد جمهوریت است که با انتخاب رؤسایجمهور متفاوت از رأی حاکمیت از سال ۱۳۷۶ به ملت، امید تغییر داده است. انتخاب افرادی چون خاتمی و روحانی از این جهت مهم است که امید تغییر از بیرون به درون کشور منتقل شده است؛ تغییری در میهن و نه بر میهن. شما نیز در تداوم این جنبش جمهوریخواهی قرار دارید. ما اصلاحطلبان نهتنها از رأی به شما پشیمان نیستیم، بلکه به بهره بردن از کوچکترین روزنه در حاکمیت و گشودن راه بهسوی صلح و اصلاح افتخار میکنیم و تا زمانیکه شما نماد جمهوریت و این ملت-دولت باشید، به شما وفادار خواهیم بود. اما نباید در کوچه بنبست نشست، باید راهی دیگر گشود. نه با تسلیم و نه با گریز و پاک کردن صورتمسئله که با خلاقیت و ابتکار. با تجاوز اسرائیل، استراتژی «نه جنگ، نه صلح» به پایان راه خود رسیده است. اکنون ما در وسط جنگی هستیم که حتی آتشبس آن ناپایدار است و ملت هر لحظه نگران جنگی دیگر است و اولین سوال مردم از همه ما این است که جنگ میشود یا نمیشود؟
رئیس محترم جمهور!
شما دیگر فقط نماینده مردم تبریز در مجلس نیستید. شما رئیس دولت ملی ایران هستید. ملت از شما انتظار خلاقیت و ابتکار بهخصوص در سیاست خارجی و امنیت ملی دارد. شما فقط رئیسالوزرا نیستید. شما رئیس شورای عالی امنیت ملی هستید که حمایت مقام رهبری جمهوری اسلامی را هم دارید که تندروها را از مخالفت با دولت بر حذر داشته است. مسئولیت رئیسجمهور بسی فراتر از آستین بالا زدن برای ساختن دیوارهای یک مدرسه ناتمام است. میدانم برخلاف سلف پوپولیستتان در دولت موسوم به عدالت، واقعاً عدالتخواه هستید و اهل ریا نیستید. اما فروتنی هم حدی دارد! شما هم رئیس «جمهور» هستید و هم رئیس «جمهوری»، یعنی نه فقط ملت که همه حاکمیت باید ریاست شما را بپذیرند و این با حمایت رهبری از شما، به امری بدیهی بدل شده است که شما یک رئیس از رؤسای سه قوه نیستید. مسئول اجرای قانون اساسی و منتخب مستقیم ملت هستید و ازجمله شئون ریاست جمهوری، تعیین استراتژی کشور است. شما توانستید با صمیمیت و عقلانیت، جلوی اجرای قوانین ناکارآمد در باب حجاب را بگیرید و نتیجهاش در حفظ انسجام ملی در جنگ ۱۲روزه را دیدید. شما توانستید قبل از جنگ، باب مذاکراتی را بگشایید تا بهانه از دشمن گرفته شود و مردم در جنگ، احساس کنند دولت دنبال جنگ نبود و از اینرو نقشه دشمن در تفرقه را ناکام ساختند، شما توانستید در ۱۲روز جنگ، کشور را بهگونهای اداره کنید که هیچ کمبودی احساس نشود، پس چگونه نمیتوانید با وفاق ملی در داخل، در سیاست خارجی ابتکاری تازه ابداع کنید؟
امروز در این هوای ناپاک و کمآبی و بیبرقی و بیپولی و… روشن شده است که اگر ما هم سعی نکنیم همهچیز را به سیاست خارجی گره بزنیم، سیاست خارجی خودش را به همهچیز ما تحمیل کرده است! اقداماتی چون مدرسهسازی و راهاندازی پنلهای خورشیدی و خانههای بهداشت و… لازم است اما کافی نیست. ریشه همه ناترازیها در تحریمهاست.
آقای مسعود پزشکیان!
مردم در انتخابات سال ۱۴۰۳ از شما چهرهای «قیصر»گونه در بیان و راه و رفتار دیدند که با صمیمیت و صداقت و صراحت میتوانید مسائل کشور را حل کنید اما اینها کافی نیست، شجاعت و درایت و دقت هم لازم است. اینکه بگوئید «فکر کنید دولتی در کار نیست»، حرف جالبی است تا به ملت روحیه و مسئولیت بدهید اما اگر این حرف به «بیدولتی» تعبیر شود، پاسخش تلخ خواهد بود؛ وقتی یکی از پیشکسوتان و همکاران غیرسیاسی من در مجله «فیلم امروز» به شما جواب میدهد: «اگر دولت نبود که ملت میدانست چکار کند»! اما دولت هست و رئیس آنهم شما هستید و موظف هستید با حفظ:
۱. توان بازدارندگی موشکی ایران
۲. حق فناوری هستهای
۳. تمامیت ارضی کشور
۴. بهبود معیشت
۵. حفظ کرامت انسانی
۶. حقوق اساسی ملت
ایران را از این بحران عبور دهید.
شما را به امر محال نمیخوانم. شما با وعده مشورت با کارشناسان به قدرت رسیدید. در دولت شما و اکنون بیرون از دولت در میان ملت، نخبگانی هستند که بیمزد و منت میتوانند به شما مشورت دهند و همانطور که در دولتهای اصلاحطلب و اعتدالگرای گذشته ممکن شد، راه صلح شرافتمندانه و توسعه همهجانبه را نشان دهند. ما همه این دستاوردها را داشتیم و اکنون گرچه کار سختتر شده اما غیرممکن نیست که مقابل زورگویی ترامپ و تجاوزکاری نتانیاهو نهفقط مقاومت کنیم که با انسجام ملی به توسعه برسیم.
رئیسجمهور عزیز!
به فتنهگرانی که میخواهند با دوقطبیهای کاذب «باحجاب و بیحجاب»، «خودی و غیرخودی»، «فارس و ترک»، «درون و بیرون کشور» و… استراتژی وفاق ملی را ناکام و رویای سقوط دولت وفاق ملی را محقق کنند، چه در درون حاکمیت، چه در اپوزیسیون نه بها دهید و نه باج. وفاق ملی، تقسیم پست حکومتی میان مدافعان و مخالفان شما نیست. دولت وفاق ملی آخرین فرصت برای توافق در حاکمیت و ملت بر سر پایان وضعیت «نه جنگ، نه صلح» است. وضعیتی که از جنگ بدتر است و جامعه ایران را با این تورم و رکود و ترس و یأس، بهکام مرگ میبرد. شما میتوانید راهی برای صلح شرافتمندانه، پایدار و بازگشت به راه رشد و توسعه ایران، برای عبور از فقر و فساد و تبعیض بیابید.
آقای رئیسجمهور!
به این جنگ بیپایان، پایان دهید.