ایران پرسمان - وطن امروز /متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمد رستمپور| 2 بار خودتحقیری و ضعیفنمایی در فاصله کمتر از یک ماه. اولی در نشست شورای برنامهریزی و توسعه استان اردبیل؛ درست 4 روز پس از تذکر رهبر انقلاب و دومی، پنجشنبه در جمع خیران مدرسهساز در اصفهان با این تعبیر که « اینکه گرسنگی میکشیم، مشکل ما هستیم؛ نه سرمایههای ما». رهبر انقلاب در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیات دولت در تاریخ شانزدهم شهریور گفته بودند: «دوستانی از مسؤولان کشور که با مردم حرف میزنند، راوی قدرت و قوت و امکانات کشور باشند. بله! ما ضعف داریم، نقص داریم، کمبود داریم؛ کدام کشور ندارد؟ لکن قوتهایی داریم، تواناییهایی داریم، کارهایی شده، تلاشهایی شده؛ اینها را روایت کنیم و به مردم بگوییم. هم مطبوعات در این زمینه مسؤولند، هم صداوسیما مسؤول است و بیش از همه خود مسؤولان دولتی مسؤولند که وقتی جلوی مردم پشت آن بلندگو قرار میگیرند، راوی ضعف و ناتوانی و ناامیدی و مانند اینها نباشند». اما رئیسجمهور همچنان اصرار دارد برای القای صمیمیت یا جلب همدلی و همراهی مردمی که تحت فشارهای خردکننده اقتصادی و معیشتی هستند، از مشکلات و ناهنجاریها بگوید. مسعود پزشکیان یا تیم رسانهای دولت چهاردهم تصور میکنند اینگونه اظهارات و حتی اقداماتی مانند خوشوبش با اردوغان که در اجلاس دوحه خبرساز شد، میتواند پیوند دولت و ملت را تعمیق کند و تابآوری اجتماعی را بالا ببرد. غافل از آنکه اولاً اصرار بیش از اندازه بر این صمیمت و سادگی شخص رئیسجمهور، بیش از آنکه پیام و نماد مردمسالاری باشد، وجهی از ناتوانی در حل مشکلات را یادآوری میکند. سیاستمدار مروج و مفسر نهجالبلاغه فقط نباید به خواندن احادیث و روایاتی که مرزها را برمیدارد و آغوشها را نزدیک میکند، بسنده کند، بلکه باید کمر همت ببندد تا مشکلی را حل کند یا مانعی را بردارد. پزشکیان بازیگر نیست و بازی نمیکند، فریب نمیدهد، به دنبال گفتاردرمانی نیست اما همه اینها هم کافی نیست. بیش از یکچهارم از عمر دولت چهاردهم گذشته و راهبرد اصلی دولت «تسکیندرمانی» و «کدخدامنشی» بوده است. جهان مطلوب پزشکیان، جهانی است که دعوا و ستیز در آن راه ندارد، جهانی است که با تلاش و کوشش میتوان مشکلات را برطرف کرد حتی اگر از ناحیه همه جهان تحریم شده باشید.
بازار ![]()
اما تصویر این جهان تا جایی کارآمد است که رؤیا بسازد و چشمانداز تعریف کند. پزشکیان میتواند صمیمیت بسازد اما نمیتواند افق تعریف کند، چراکه از ابتدا حرف و بحثش مبنی بر «وفاق» در حد یک ایده انتخاباتی باقی مانده. آنچه به یک سیاست و سیاستمدار قدرت و اعتبار میبخشد، علاوه بر همدلی، صمیمیت و سادگی، کاریزما و توان حل مسأله است. تسکین یک وجه زبانی دارد؛ یک وجه عملی و دولت پزشکیان و شخص او در وجه زبانی باقی مانده است. علاوه بر این، پرسش اساسی این است: آسیبشناسی وضع کشور و توجه دادن به محدودیتها و اشکالات چه فایدهای دارد؟ اگر او به دنبال راهاندازی یک حرکت جمعی برای غلبه بر مشکلات است، باید خود و دولتش در صف اول باشند. اگر او اینچنین انتقاد میکند که «کاری انجام نمیدهیم؛ کار نداریم که انجام دهیم ولی گاز و برق و آب هم مصرف میکنیم...»، باید ابتدا از کارکرد وزرای نیرو و جهاد کشاورزی خود بپرسد. سادگی و صمیمیت اگر سویه عملی نیابد، بار سیاستورزی را کم میکند. نمیتوان رئیسجمهور بود و حل مشکلات را اینقدر ساده دید و بر طرف کردن معضلات را از همه توقع داشت جز قوه مجریه و در صدر آن، هیات دولت! این به معنای انکار مشکلات و ناهنجاریها و تلاش برای تخدیر جامعه نیست. واقعبینی و واقعگویی، هر اندازه هم تلخ و نیشدار باشد، در جایی کارساز و مفید و مؤثر است که به حرکت یا اقدام و تصمیم اجرایی بینجامد. آنچه در یک سال و 2 ماه از روی کار آمدن دولت چهارهم دیدهایم، اعتراف به مشکلات است و بس! این اعترافها توده مردم را ناامید میکند و اتفاقاً به رفتارهای عصبیای وامیدارد که خود رئیسجمهور بدان اعتراض دارد، یعنی افراط در استفاده از منابع، بیاعتنایی مطلق به سرنوشت دیگران و صدالبته بیاعتنایی به ایده وفاق که بر اشتراکات تأکید دارد. بخشی از تمنای برخی گروههای اجتماعی برای خرید طلا و دلار در این گزاره نهفته است که آنها احساس بیپناهی میکنند. یعنی دولت در رایجترین رفتار خود که برآمده از اعتقاد رئیسجمهور به صمیمیت است، خلاف آنچه میخواهد و میبیند، تجربه میکند. مهمترین رکن مقاومت در برابر کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه مردم ایران، تابآوری اجتماعی گروههای مختلف مردم است. چه چیزی این تابآوری را غیر از دوقطبیسازیها، اختلافات و دعواهای بیحاصل که به پارهپاره شدن جامعه میانجامد، کم میکند؟ اگر جامعه حس کند تنها و بیپناه است و دریابد رئیسجمهور نه توان و نه ارادهای برای حل مسائل روزمرهاش ندارد، دچار نوعی خودخواهی و خودمداری میشود که نقطه مقابل تابآوری اجتماعی و وفاق سیاسی است. در نتیجه در عین حال که رفتارهایی را ناسالم میشناسد، اما به همانها دست میزند، چون وجهی از بیمسؤولیتی را در رفتار و کنش سیاستمداران دیده است. 14 ماه پس از آغاز دولت چهاردهم، همه جامعه دانستهاند مشکلات چیست و فهمیدهاند رئیسجمهور این مسائل را میداند. باید کاری کرد. لزومی به رفتارهای نمایشی نیست. صورت مسالهها را پاک نکنیم و ناظر به نیازهای جامعه حرف بزنیم و عمل کنیم. اگر در هر محفل و نشستی از امیرالمؤمنین سخن میگوییم، مثل امیرالمؤمنین، مدیران نالایق و ضعیف را که بیعملی و کژکارکردیشان بر بدنه کارشناسی کشور آشکار شده، کنار بزنیم و در پی آن نباشیم که همه با ما توافق کنند. ما نیز با دیگران توافق و تفاهم کنیم و بیشتر از همه چیز، با مسائل و مشکلات واقعی مردم روبهرو شویم و بدانها بپردازیم، نه در سخن، بلکه در عمل.
آقای رئیسجمهور! لطفاً سخن از ضعفها را بس کنید و حداقل چراغی روشن کنید!