ایران پرسمان - ایسنا / سیدمهدی طباطبایی معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور گفت: نه رئیس جمهور را میشود سانسور کرد و نباید سانسور کرد. رئیسجمهور یک آدم صریح، خیلی شفاف و صادق است که آنچه را که باور دارد را بدون اینکه درگیر پیرایههای عجیب غریبی و چند لایه و تفسیر بردارش بکند، با مردم در میان می گذارد.
سیدمهدی طباطبایی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه رئیسجمهور در استفاده از ظرفیتهای سیاسی و اداری کشور سعی کرد وارد دوگانه غلط چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا نشود، اظهار کرد: مفهوم وفاق این است که از همه جریانهای سیاسی استفاده بشود حتی جریانی که با ما موافق نبوده، حتی جریانی که در ایام انتخابات رقیب ما بوده و حتی جریانی که در انتخابات حضور پیدا نکرده است.
وی همچنین گفت: این نهایت جوانمردی بوده که ایشان از دورترین جریان سیاسی و حتی جریان رقیب هم یارکشی کرده و آنها را در تیم خودش مسئولیت داده است.
بازار ![]()
معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور درباره تحقق وعده رفع فیلترینگ بیان کرد: رئیسجمهور نسبت به وعدههایی که داده است، خیلی خیلی مقید و پایبند است. من میپذیرم اینکه شاید زودتر باید این اتفاق میافتاد یعنی انتظار مردم این بود که زودتر این اتفاق بیفتد ولی این وعده انجام میشود و در مسیر انجام است.
طباطبایی همچنین درباره امکان شکلگیری مذاکره با آمریکا تصریح کرد: در فرایند بررسی است. شکل و محتوای مذاکره در حال بررسی است. باید در نظر داشت که ملاحظات شورای عالی امنیت ملی به عنوان یک مرجع تصمیمگیر در حوزه کلان مسائل امنیتی، سیاسی و راهبردی همیشه مدنظر قرار میگیرد.
وی درباره تصمیمات کلان اقتصادی دولت خاطرنشان کرد: دولت برای اینکه نرخ حاملهای انرژی را در همین وضعیت فعلی نگه دارد خیلی فشار سنگینی را متحمل شده است ولی همان بحث پیوست اجتماعی تصمیمات توجه داشته تا کاری را نکند که به جامعه فشاری تحمیل شود که آمادگی و انتظارش را ندارد.
متن کامل گفت وگوی خبرگزاری ایسنا با سید مهدی طباطبایی معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیسجمهور به شرح زیر است:
دولت چهاردهم که نام وفاق ملی را برای خود برگزید، به یک سالگی رسید. بعد از یک سال فرصت خوبی برای مرور برنامهها و شعارهای دولت است. از همین موضوع وفاق ملی شروع میکنیم. شما فکر میکنید چقدر وفاق ملی با آن مفهومی که مدنظر رئیس جمهور بود در کشور محقق شده و این وفاق ملی چه کارکردهایی برای کشور داشته است؟
دال مرکزی یا جدیترین مسئلهای که آقای رئیس جمهور به عنوان ایده مطلوب و ایده مرکزی خودش در تشکیل و در اداره دولت قرار داده بودند، همین وفاق ملی بود و آنچه که به تواتر در بیانات ایشان تکرار میشود، این است که از دعوا و رقابتهای مخرب پرهیز شود. همچنین مکرر بر همگرایی، انسجام و وحدت تاکید شده است. این موضوع در صحبتهای ایشان در جمعهای مختلف به عنوان دغدغه اشاره میشود.
وفاق ملی ریشه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی دارد
مسئله وفاق مسئله جدیدی در کشور ما نیست. شاید یکی از کلیدیترین نکاتی که بنیانگذار انقلاب اسلامی در سالهای اول انقلاب تاکید داشتند، بحث وحدت کلمه بود یعنی مردم در اشکال مختلف و در طبقات مختلف حول مفاهیم کلیدی، وحدت و اتحاد داشته باشند. ابتدای انقلاب ارکان نظری برای جامعه مشخص شد مثلا مسئله استقلال که توجه به اقتضای زمان هم بود چون کشور در عصر پهلوی و قبل از آن شاید در دوران قاجار به شکل نیمه مستعمره اداره شده بود و مسئله استقلال برای آحاد مختلف مردم، طبقات مختلف و کسانی که بهرههای قابل اعتنایی از آگاهی عمومی داشتند، یک مسئله خیلی جدی بود.
در کنار استقلال، بحث آزادی به معنای آزادی بیان، آزادی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، آزادی مخالفت و آزادی نقد مطرح شد. اینها امهاتی بود که شاید مثلاً چپ و راست و مذهبی و غیر مذهبی و زن و مرد و پیر و جوان و همه و همه روی این شعارهای واحد تاکید داشتند و تجلی آن شعارها این بود که 98 درصد مردم در روز 12 فروردین سال 58 در پای صندوق رای، جمهوری اسلامی را انتخاب کردند و این یعنی وفاق.
وفاقی که الان دوباره باز تعریف و دوباره به عنوان سکه زمانه مطرح میشود، موضوعی است که ریشه در ابتدای انقلاب داشت و رمز موفقیت کشور بود یعنی محمل و در حقیقت ابزاری که کشور را در سختترین شرایط از جمله دوره جنگ 8 ساله و بحران های اول انقلاب عبور داد، همین انسجامی و وحدت کلمهای بود که وجود داشت.
با این حال بعد از دوران جنگ، کشور دچار یک تلاطمهایی شد. ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که رقابتهای سیاسی امری طبیعی است و باید وجود داشته باشه و هیچ وقت معنی وفاق و وحدت این نیست که همه یک شکل بشوند. اختلاف و تفاوت دیدگاه در ذات بشر وجود دارد و شما شاید دوقلوی همسانی هم نتوانید پیدا کنید که مثل هم فکر کنند اما مهم این است که همه بر سر منافع مشترک دچار یک زبانی و تفاهمی بشوند که در عین رقابت، حریمهایی همدیگر را حفظ کرده و به همدیگر آسیب نزنند.
هدف رئیسجمهور زدودن وجوه آسیبزای اختلافهاست
آنچه که آقای پزشکیان در نیمه دوم دهه چهارم انقلاب اسلامی به عنوان وفاق مطرح می کنند، پاک کردن و زدودن وجوه آسیبزای اختلافهاست نه وجوه مثبت اختلافها. اختلاف یک وقتی حتی موجب پیشرفت هم می شود. رقابت سازنده اگر ایجاد شود، کشور را جلو میبرد ولی وقتی این رقابتها تبدیل به آسیب زدن به یکدیگر، توهین، تخطئه و تخریب یکدیگر شود، به کشور آسیب می زند. طی سال های اخیر این موارد بیشتر مشاهده شده است. یعنی بداخلاقیهایی در فضای عمومی و سیاسی کشور ایجاد و تسری پیدا میکرد و یک رجحانهایی شکل میگرفت یعنی مذهبی و غیر مذهبی، انقلابی و غیر انقلابی، چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا که دو قطبیهای کاذبی بودند، ایجاد میشد و همه هم خود را حق مطلق و طرف مقابل را باطل مطلق می دانستند که اساساً این دو قطبی ها اشتباه است.
رئیسجمهور به وفاق ملی خیلی پایبند بود
آقای پزشکیان این مشکل را به عنوان یک مساله جدی کشف و به عنوان شعار انتخاباتی انتخاب کرد و هم در طول یک سال اداره دولت، خیلی به این مسئله پایبند بود. رئیس جمهور در استفاده از ظرفیتهای سیاسی و اداری کشور سعی کرد وارد دوگانه غلط چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا نشود و در سطح عمومیترش هم این حس را در جامعه منعکس کند که ما از برچسب زدن، از دو دسته کردن جامعه، از چند دسته کردن و رجحانهایی بیخودی بخشیدن به یک طبقه و یک گروه عبور کردیم یا تصمیم به عبور گرفتیم.
من میخواهم از خود آقای رئیس جمهور وام بگیرم. ایشان مکرر در سخنرانیهاش راجع به تعریف تقوا صحبت کرده و معتقد است که تقوا یعنی عمل بدون خطا. ایشان سعی کرده است این معنای تقوا را به یک فرهنگ عمومی در فضای اداری و سیاسی کشور تبدیل کند. خود رئیس جمهور هم خیلی به این مسئله پایبند بوده است.
من معتقدم که وفاق ملی خیلی تاثیر جدی بر فضای سیاسی داشته و گمان میکنم که به اندازه یک سال و اندازه ای که ما انتظار داشتیم، این فرهنگ نهادینه شده و عمق پیدا کرده است. به عنوان یک ناظر بیرونی نه به عنوان کسی که وابستگی تشکیلاتی به دولت دارد، معتقدم نهادینه کردن وفاق ملی عملکرد و شروع خوبی داشته است.
برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند که وفاق ملی یک وفاق بین خود گروههای سیاسی است نه وفاق ملی یعنی دامنه اش محدود به جریان های سیاسی شده و به جامعه نرسیده است. سوال این است که آیا این وفاق باید بین جریان های سیاسی باشد یا جامعه را هم در بر بگیرد؟ یا اینکه کافی است که فقط آثار وفاق ملی به جامعه برسد؟
دولت به سراغ رفع تبعیضهای تاریخی در کشور رفت
اینکه فرض کنیم که نقطه عزیمت این وفاق میخواهد از محل جریانها و گروههای سیاسی باشد، اشکالی ندارد. عیبی ندارد وفاق از طبقهای که تصمیم گیر، تعیین کننده، یا سیاست گذار است، شروع و تسری پیدا کند. ولی اگر بخواهیم فرض مان این باشد که در آن سطح متوقف بماند، این حتماً غلط است البته من معتقدم اصلاً اینطور نیست. من با شواهد و قرائن میخواهم خدمت شما عرض کنم که اینطوری نیست. در دولت آقای پزشکیان مثلا بحث این شده که ما در راستای وفاق ملی باید به سراغ رفع یک سری تبعیضهای تاریخی که در کشور وجود داشته برویم. در ادوار مختلف دولتها، یک یا دو نفر از بانوان در دولت حضور داشتند که البته این حضور، مسئله هم بوده است و در دوره ای، طبقه سنتی جامعه ما به هر دلیلی تفاسیر و تعابیری راجع به مسئولیت زنان داشتند که شاید خیلیها آن تعابیر را نپذیرند.
در دولت آقای پزشکیان چندین خانم در کابینه حضور دارند. در دولت آقای پزشکیان، معاون رئیس جمهور از اهل سنت است. در دولت آقای پزشکیان در استانهای سنینشین ما استاندار سنی است. در دولت آقای پزشکیان، سلایق بخش زیاد و قائل اعتنایی از جامعه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد ولو این سلیقه با قالب سلایق جریانهای حاکم سیاسی در تضاد باشد. مشخصا به همان لایحه عفاف و حجاب اشاره دارم.
این مسائل هیچ کدامش توافقهای جریانهای سیاسی نیست و واقعا ملاحظات، ملاحظات ملی است یعنی ما در گام اول در بین همان جریانهای سیاسی به یک مفاهیم مشترک رسیدیم و سرریزش در توجه به مصالح عمومی و منافع عمومی و خواستهای اجتماعی مشاهده میشود.
یک مفهوم جدی وفاق ملی این است که ما تا جای ممکن بتوانیم جوابگوی مطالبات مردم باشیم. مطالبات اگر از منظر مفاهمه، اعتمادزایی، آشتی و پرهیز از چالش و دعوا و تنش بین جریانهای سیاسی شکل بگیرد، اشکالی ندارد. این نقد را من نقد بلا وجهی میدانم که برخی معتقدند جریان های سیاسی بین خودشان به تفاهم رسیدند زیرا چه اشکالی دارد که این تفاهم، مقدمه تفاهم با مردم و مقدمه پوشش دادن مطالبات ملی باشد؟
پس چرا برخی از حامیان دولت به همین رویکرد وفاق ملی انتقاد دارند؟ آنها میگویند که ما در مقطع زمانی انتخابات برای آقای پزشکیان رای جمع کردیم ولی الان جریانی که حتی رقیب آقای پزشکان بودند، در کابینه حضور دارند ولی ما نیستیم.
نمیشود بگوییم چون از برخی افراد استفاده نشد، پس وفاق محقق نشده است
کلاً اگر نگاهمان به دولت، به مسئولیت و به حکومت، نگاه به شرکت سهامی باشد، این اصلاً موضوع دیگری است. ممکن است من نوعی بگویم من برای موفقیت یک جریان سیاسی تلاش کردم. شعار این جریان سیاسی هم وفاق ملی بوده است و حالا اگر از من در مسئولیتی در دولت استفاده نمیشود یعنی که وفاق ملی محقق نشده است. این واقعا نقد به جایی نیست. ممکن است ما به شایسته گزینی و شایسته سالاری نقد داشته و بگوییم این موارد محقق نشده است.
من که قبول ندارم کسی اگر برای موفقیت یک جریان سیاسی تلاش میکند، این تلاشش برای گرفتن مسئولیت در دولت باشد چون بنای بر ترتبدهی به افراد برای مسئولیتها لزوماً مزد دادن بابت خدمات آنها در دوران انتخابات نیست.
نمیشود بگوییم چون از برخی افراد استفاده نشده است، پس وفاق محقق نشده است. مفهوم وفاق این است که از همه جریانهای سیاسی استفاده بشود حتی جریانی که با ما موافق نبوده، حتی جریانی که در ایام انتخابات رقیب ما بوده و حتی جریانی که در انتخابات حضور پیدا نکرده است. ما وقتی توانستیم به شعار وفاق جامعه عمل بپوشانیم که همه مردم را در سرنوشت خودشان سهیم کنیم. همه مردم را در تصمیمگیریها سهیم کنیم. همه مردم در ایفای اداره کشور نقش دهیم.
نقدی دیگری هم که وارد شده این است که جریان رقیب که الان در دولت مسئولیت دارد، اگر موفق نشود، حساب عملکرد آن به پای رئیس جمهور نوشته می شود. از سویی در یکسالگی دولت، چقدر عملکرد کابینه مورد ارزیابی قرار گرفته است؟
مدیر ناتوان تغییر خواهد کرد
کابینه و استانداران و مدیران دولتی در حال ارزیابی هستند. این ارزیابی مستمر است و فقط مربوط به یکسالگی دولت نیست. البته رویه و سیاق آقای دکتر پزشکیان اساساً این نیست که خیلی سریع به سمت تغییر مدیر برود چون ایشان معتقد است که آخرین مرحله، مرحله تغییر مدیر است و ما باید به اصلاح سیاستها بپردازیم ولی جایی که مسجل بشود مدیری در ایفای مسئولیت خودش ناتوان است، بدون توجه به انتصابش به جریان های سیاسی، تغییر خواهد کرد.
الان رئیس جمهور مسئول همه دولت با همه گرایشهایش است. ایشان تصمیم گرفته که همه گرایشها را در دولت بازی بدهد. دولت الان دولت آقای دکتر پزشکیان است و هرکس در این دولت ضعیف عمل کند، طبیعی است بالاخره به حساب رئیس جمهور نوشته می شود. رئیسجمهور مسئولیت سنگینی پذیرفته است و این نهایت جوانمردی بوده که ایشان از دورترین جریان سیاسی و حتی جریان رقیب هم یارکشی کرده و آنها را در تیم خودش مسئولیت داده است.
البته یک مسئله خیلی جدی اینجا وجود دارد و آن هم مساله منافع ملی و مصلحت عمومی و خیر مردم است. اگر یک مدیری با هر گرایشی، سو عملکرد و سوء مدیریت و ناتوانیش بنا باشد به منافع ملی آسیب بزند، قطعاً تغییر می کند.
شما مطرح کردید که رئیس جمهور دورترین جریان از خود را وارد دولت میکند تا وفاق ملی را محقق کند اما رئیسجمهور، محمدجواد ظریف را از دولت کنار گذاشت. بعد از اینکه آقای ظریف استعفا داد، سرخوردگی بین حامیان دولت ایجاد شد چون ظریف یک نمادی در دولت بود. آیا آقای پزشکیان تا آخرین لحظه پای آقای ظریف ماند؟
ظریف ذخیره نظری برای دولت است
دولت آقای ظریف را تا آخرین لحظه کنار نگذاشت. آقای دکتر ظریف استعفا داد ولی این استعفا نه تمایل دولت بود و نه تمایل حتی خود آقای ظریف. چون آقای دکتر ظریف یکی از نزدیکترین افراد به شخص آقای رئیس جمهور، به دولت و به تفکر دولت چهاردهم بوده است و هست. الان وی یک ذخیره نظری برای دولت چهاردهم است. وی هم در انتخابات تاثیرگذار بود و هم در مدتی که حضور مستقیم در دولت داشت، تاثیرگذار بود. الان هم به عنوان یک فردی با ذخایر ارزشمند، با تجربه خیلی درخشان و شخصیت خیلی ارزشمند مطرح است.
با این حال یک قانونی وجود دارد که به نظر دولت و حتی تقریباً مطمئن هستم به نظر خود آقای دکتر پزشکیان قانون غلطی است. این قانون ادامه همکاری آقای ظریف را با دولت ناممکن میکرد یعنی آقای دکتر پزشکیان برای عدم همکاری دولت با آقای ظریف تصمیم نگرفت و دکتر ظریف هم تمایلی به قطع همکاری با دولت نداشت ولی آن قانون شاید باید اصلاح میشد یا باید اصلاح بشود ولی خب اصلاح این قانون، فرایند خودش را دارد.
دولت نمیتوانست بر آن لایحه اصلاحی که به مجلس فرستاده بود پافشاری کند و از مجلس بخواهد که آن را در دستور کار قرار دهد؟
بالاخره مجلس و دولت دو قوه مستقل هستند و حالا علاوه بر اینکه استقلال دارند یک زمانی جنس یا شکل آنها به گونهای است که خیلی هم به هم نزدیک هستند و زمانی فاصلهای وجود دارد. در این مورد خاص فاصله و اختلاف سلیقه بیشتر حس میشد. دولت نمیتوانست قانون وضع کند. دولت تا حد ممکن و تا جایی که زمان و شرایط اجازه میداد، ایستادگی و مقاومت کرد. آقای دکتر پزشکیان حتی رسماً نه از آقای ظریف خواست که استعفا دهد و نه حتی استعفا را پذیرفت. الان هم ارتباط رئیس جمهور با آقای ظریف قطع نیست.
آقای ظریف یک ذخیره برای دولت چهاردهم است البته یک مسئلهای که باید به آن توجه شود این است که ما نقشآفرینی افراد را نباید منحصر به حضورشان در پستها و مسئولیتها کنیم یعنی یک مسئلهای در فرهنگ عمومی ما بد شکل گرفته که گمان میکنیم افراد تا مسئولیت مستقیم دارند یعنی نقشآفرین هستند و یعنی به آنها اعتنا و ارج نهاده شده و به محض اینکه مسئولیت مستقیم نداشته باشند، یعنی دیگر نمیتوانند تاثیرگذاری داشته باشند که یک غلط رایجی است.
پس مشورت های آقای ظریف به دولت و آقای رئیس جمهور منتقل می شود؟
بله، حتما منتقل می شود.
شما اشاره کردید که آقای رئیس جمهور با این دو قطبیهای کاذب مخالف هستند. بعد از اینکه آقای لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی انتخاب شدند، در فضای مجازی این دو قطبیها دوباره باز تولید شد و برخی حامیان دولت مطرح کردند که اقای جلیلی باید از این شورا کنار برود. از آن طرف هم برخی به آقای لاریجانی حمله کردند. دولت چه دیدگاهی نسبت به این رفتارها دارد؟
آقای جلیلی رقیب انتخاباتی آقای دکتر پزشکیان بودند و شاید هم دورترین نگاه از نظر مدل اداره کشور با آقای پزشکیان دارند ولی من با اطلاع میگویم که آقای دکتر پزشکیان اوایلی که رئیس جمهور شده بودند در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام به آقای جلیلی گفته بود که من حاضرم یک بخشی از کشور، نه فقط یک یا دو استان بلکه اختیار کامل بخشی از کشور از شمال، شرق، جنوب یا غرب را به شما واگذار کنم و اختیارات را به شما تفویض کنم تا شما این حرف هایی را که میزنید، در عمل اجرا کنید. دخالتی هم نمیکنم، بلکه به عنوان دولت مرکزی کمک هم میکنم، اختیار هم میدهم و شما مثلا شرق کشور را به سلیقهای که دارید اداره کنید، اتفاقا خوب هم اداره کنید و دور بعد هم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شوید.
من میخواهم منتهای نگاه آقای پزشکیان را بگویم. آقای دکتر پزشکیان شهوت قدرت مطلقا ندارد. شاید نقدهایی که درباره رفتارش و نحوه رعایت پروتکلها ناشی از همین نگاه رئیس جمهور باشد. مقوله قدرت برای آقای پزشکیان اصالت و جذابیت نداشته و به قدرت به چشم یک مسئولیت، نقش آفرینی، خدمت و تاثیرگذاری نگاه میکند. ناظر به همین نگاه به قدرت، او همه را بازی میدهد.
پزشکیان در میانه دعواهای سیاسی نیست
گاهی تندیهایی بین رقبا و طرفداران آقای جلیلی و آقای پزشکیان پیش میآید و بهم میتازند، ولی آقای پزشکیان در میانه این بازیها نیست. البته به سلیقهای هم که فکر می کند به حال کشور مضر است، نقش تعیین کننده نمیدهد؛ یعنی اگر احساس کند سلیقهای مضر بوده و به کشور و مردم آسیب زده و باعث ایجاد اختلاف، تفرقه و از بین بردن انسجام اجتماعی می شود آن را در دولت نقش نمی دهد.
پاسخ آقای جلیلی به پیشنهاد رئیس جمهور چه بود؟
هیچ، گویا نپذیرفته است. شاید شوخی گرفته و فکر نمیکرده این پیشنهاد جدی باشد ولی رئیسجمهور کاملا جدی بود. رئیسجمهور بیان کرده که آمادگی تفویض اختیار دارد تا آقای جلیلی استاندار یک استان بزرگ کشور شده و با تفویض اختیار آن استان را اداره کند.
ما شاهد برخی توهینها یا تخریب ها به رئیسجمهور نه فقط در فضای مجازی یا رسانهای بلکه توسط یک عضو شورای شهر هستیم به گونهای که به دشمن پیشنهاد داده میشود که رئیسجمهور را ترور کند. اخیرا هم طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور مطرح شده است. رویکرد دولت و شخص رئیس جمهور نسبت به این مسائل چیست؟ البته دولت قبلا اعلام کرده که قصد شکایت از توهینها را ندارد اما آیا شکایت نکردن از این افراد باعث نمی شود که این مسایل اشاعه پیدا کند؟
رئیسجمهور اهل شکایت کردن نیست
رئیسجمهور اهل شکایت بابت توهین به خودش در رسانهها نیست. این موضوع در دولت ابلاغ شده است. در دولت تصمیم گرفتیم که اگر کسی حتی تندی کرد، با آرامش پاسخ داده شود. اما مسئله شئون حقوقی و جایگاه حقوقی مسئله دیگری است و بالاخره یک چیزی هم وجود دارد تحت عنوان جرایم عمومی و مدعی العموم و طبیعتاً اگر فردی با مسئولیت واضح و روشنی توهین، فحاشی و اهانتی به یک مقام رسمی در کشور کند، قانون شرایطی را وضع کرده و وظیفه دستگاه قضایی و مدعی العموم است که به این مساله رسیدگی کند.
عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور، توهین محسوب نمیشود
البته بحث رسیدگی به کفایت سیاسی رئیس جمهور حق مجلس است و توهین تلقی نمیشود. ممکن است نمایندهای تشخیصی داشته باشد و حدود قانونی هم برایش تعریف شده باشد، ولی اگر به آن حدود قانونی خودش اضافاتی را نچسباند، دروغ نگوید، توهین و اهانت نکند و افترا نزند، اشکال ندارد. بالاخره استیضاح حق مجلس برای وزرا است. تصمیم گیری راجع به کفایت رئیس جمهور حق مجلس است.
چقدر جریان حامی عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور قوی است؟
ما در سطح جامعه با اعداد ما سر و کار داریم. دنیای اعداد خیلی دنیای خشکی بوده و تفسیر بردار نیست وقتی مثلاً در یک حوزه انتخابیه 10 میلیون نفری، کسی با 200 هزار نفر رای نماینده شود، وزنش مشخص است. در یک حوزه انتخابیه یک میلیون نفری، فردی با 20 هزار رای نماینده شود، وزنش مشخص است یعنی نیازی نیست که ما بگوییم این افراد قوی هستند یا ضعیف. عرض کردم عرصه عدد خیلی عرصه خشکی است و فقط کافی است نگاه کنیم که این افراد در چه شرایطی و با چه رایی انتخاب شده اند تا بعد بالاخره جمعبندی برسیم که چقدر جریان قوی هستند.
یکی از وعدههای رئیس جمهور، حذف فیلترینگ از فضای مجازی بود. یک مرحله هم این اتفاق افتاد ولی رفع فیلتر از برخی دیگر از سکوهای پرکاربرد خارجی که در ایران پرطرفدار هستند، انجام نشده است. چه زمانی این وعده به صورت کامل محقق می شود؟ آیا جنگ 12 روزه تاثیر منفی بر این پیگیریهای دولت داشته و مخالفان رفع فیلتر را قویتر کرده است؟
مخالفان فیلترینگ در دولت ثابتقدمتر شدهاند
رئیس جمهور نسبت به وعده هایی که داده است خیلی خیلی مقید و پایبند هستند. از روز اول در خیلی از جلساتی که حداقل من حضور داشتم ایشان مکرر نسبت به رفع این مسئله یا اصلاح این وضعیت تذکر داده اند، البته فرایند تصمیم گیری راجع به این مسئله تک وجهی نیست و نمی شود با دستور شخص آقای رئیس جمهور حل شود، بلکه در یک شکلی از یک فرایند تصمیم گیری می شود. راجع به این موضوعات اتفاقاتی هم افتاد یعنی ما رفع مثلاً یکی دو تا سکو را داشتیم.
مسئله جنگ هم برآیندش منفی نبود، یعنی یک عده از موافقین فیلترینگ را قویتر کرد برای اینکه فیلترینگ باید ادامه پیدا کند و بالعکس مخالفین فیلترینگ در دولت را هم ثابت قدمتر کرد و اتفاقاً فکر میکنم برآیندش حتی یک ذره به نفع رفع فیلترینگ بود و این را هم مطلعم که یک دستور جدی داده شده و یک کمیته و کارگروهی در حال بررسی است که هم ملاحظات منطقی کسانی که قائل به فیلترینگاند شنیده و رفع بشود و هم اینکه که خواسته و مطالبه مردم که دسترسی آسانتر به این درگاههای پر کاربرد است، محقق شود.
فرایند این تصمیم گیری طولانی نشده است؟
یک بخشی از آن طولانی شده است. من گمان میکنم وفاق ملی یک محصول دیر بازده است و زمان میبرد تا میوههاش به ثمر بنشیند. دوره کاشت طولانی است، ولی به مرحله برداشت که برسد، شاهد دستاوردها خواهیم بود. فکر میکنم این مسیر در ادامه سرعت بهتری پیدا بکند. سرچشمه که درست بشود یعنی وقتی اختلافات که گاهاً ناشی از سوتفاهم ها یا بین الاذهانی است، رفع شود در مسیری قرار می گیریم که یک به یک موانع را به نفع مردم برداریم.
رفع فیلترینگ انجام میشود
من میپذیرم اینکه شاید زودتر باید این اتفاق میافتاد یعنی انتظار مردم این بود که زودتر این اتفاق بیفتد، ولی این وعده انجام میشود و در مسیر انجام است.
اخیرا دولت پس از شنیدن انتقادات، لایحهای در خصوص فعالیت رسانهای در فضای مجازی را پس گرفت که برخی این را یکی از دستاوردهای دولت اعلام کردند که حرف منتقدین را شنید. ولی بهتر نبود که این لوایحی که حالا جنس رسانهای داشته و بازتاب خیلی سریعی پیدا میکند، قبل از اینکه مراحل قانونیاش طی شود، با حضور کارشناسان مورد بررسی قرار بگیرد؟
نقد به جا و واردی است. البته نه فقط برای این لایحه بلکه ما معتقدیم همه لوایح باید فرایند فربهی کارشناسی خودشان را کامل سپری کنند. از دو منظر هم به این مسئله نگاه می کنیم، اینکه پس گرفتن این لایحه دستاورد بوده است؟ بله دستاورد بوده است. از این زاویه که ما لجبازی نکردیم. این خودش یک اتفاق جدید است. در طول سالهای اخیر، اگر یک حرفی اشتباهی هم زده ایم، برای اینکه اشتباه را نپذیریم با مردم لجبازی کرده ایم. اما عملکرد دولت چهاردهم در این لایحه یک گام به جلو است که اگر ما یک اشتباهی کرده ایم، شهامت و شجاعت این را داشته باشیم که بگوییم اشتباه کردیم.
باب عذرخواهی را باز کردیم
فرمایش شما رو من قبول دارم و ما از اساس اشتباه کردیم. این نقص و ضعف دولت بوده است که بناست تکرار نشود یعنی ملاحظه آقای رئیس جمهور این بوده که یک فرایندی طراحی بشود که لوایح از فرایند فربهی کارشناسی برخوردار باشند که دیگر دچار این مشکل نشوند. با این حال پس گرفتن لایحه را هم به عنوان یک تجربه و به عنوان یک اتفاق جدید و دستاوردی برای دولت در نظر بگیریم که ما باب عذرخواهی و باب اصلاح را باز کردیم و هرجا اشتباه بکنیم، اشتباه خود را بپذیریم.
منتقدان بر این اعتقادند که رئیسجمهور از رهبری هزینه میکنند. شاید نمود خیلی عینی آن در روز جلسه رای اعتماد به وزرای پیشنهادی در مجلس بود. بفرمایید که آیا این انتقاد درست است یا خیر. البته رئیس جمهور بارها اشاره کردهاند که دولت در هماهنگی با رهبری است. جلسات هفتگی رئیسجمهور با رهبری همچنان ادامه دارد؟
بله، جلسات به شکل مرتب و هفتگی جلسات ادامه دارد. حتی در ایام جنگ هم همان قاعده جلسات هفتگی با مقام معظم رهبری برقرار بود. هماهنگی آقای رئیس جمهور هم با رهبری یک هماهنگی کاملاً واقعی است و نشئت گرفته از باور قلبی آقای رئیس جمهور است. ایشان در جلسه اخیر با مدیران رسانه ها اشاره کرد که به این موضوع اعتقاد دارم یعنی عقیده شخصی من است و هم اینکه از نظر علمی به این مسئله پایبندم که وقتی یک راسی برای هر مجموعه، تشکیلات و ساختاری، تعریف می شود، باید با آن راس هماهنگی وجود داشته باشد.
رئیسجمهور به ملاحظات رهبری پایبند است
من نمی فهمم چه اشکالی دارد که رئیس جمهور میگوید من با مقام معظم رهبری هماهنگ هستم. زمانی میتوانست اشکال داشته باشه که خلاف واقع باشد، زمانی میتوانست ایراد وارد باشد که ایشان این حرف را بزند و در عمل کار دیگری بکند. به عنوان کسی که در یک سال گذشته از نزدیک در ارتباط با رئیس جمهور بودم، میدانم ایشان آنچه که حس بکند ملاحظه مقام رهبری است، حتما و حتما با همه وجود و با تمام ضرایف به آن پایبند است. خب کسی که به ملاحظات رهبر انقلاب پایبند است چرا نباید این را بگوید؟
در زمینه مذاکرات مواضع دولت با رهبری هماهنگ است؟
در همه مسائل کلیدی نه فقط مذاکرات. البته در تصمیمات جز نه بناست و نه می توانید (در هماهنگی کامل باشید) اما در راهبردهای اصلی هماهنگی وجود دارد. حتی اگر جایی در همان تصمیمهای جزئی، تذکری از ناحیه رهبری مقام معظم رهبری باشد، رئیس جمهور به شکل مطلق پایبند است. در مورد شخص آقای رئیس جمهور یک همراهی، هماهنگی و تابعیت محض نسبت به ملاحظات، راهبردها و دیدگاه های مقام معظم رهبری وجود دارد و چرا نباید رئیس جمهور این مساله را بگوید؟ این چه هزینه کردنی از رهبری است؟
عدهای شاید نفع خودشان را از این میبردند که مثلاً یک دوگانگی با رهبری ایجاد کنند یا به فضای حاکمیت دوگانه ریاستجمهوری و رهبری دامن بزنند. شاید از این زاویه برخی نقد کنند که رئیس جمهور دائم میگوید رهبری، پس مردم چه می شوند؟ رئیسجمهور هیچ افتراقی و تفاوتی بین مردم و رهبری نمیبیند و در عین اینکه در عمل و در عقیده به رهبری پایبند است، این مساله را با شجاعت و شهامت اظهار هم میکند و تا الان هیچ نسبت ناروایی هم به رهبری نداده و هیچ جایی هم نبوده که از رهبری برای سلیقه خودش خرج کند.
بعد از جنگ 12 روزه، موضوع مذاکره با آمریکا مطرح شده است و حتی حالا زمزمههایی از مذاکرات مستقیم شنیده میشود. با توجه به اینکه آمریکا در این جنگ از اسرائیل حمایت کرد و حتی در این تجاوز نقش آفرینی کرد، انجام این مذاکره تصمیم دولت است یا شورای عالی امنیت ملی که تصمیماتش باید به تایید رهبری برسد؟
تصمیم مذاکره یک اصل و قاعده کلی است که پس از فرایندی در دولت چهاردهم اعلام شد که ما مذاکره میکنیم. این مذاکره به شکل غیرمستقیم با آمریکا با حفظ همه اصول کشور و با پایبندی بر همه مواضع حق خودمان بود. باید در نظر داشت که ملاحظات شورای عالی امنیت ملی به عنوان یک مرجع تصمیمگیر در حوزه کلان مسائل امنیتی، سیاسی و راهبردی همیشه مدنظر قرار میگیرد ولی رئیس همان شورای عالی امنیت ملی هم رئیس جمهور است و مصوبات آن شورا هم زمانی اصالت پیدا میکند و جنبه کاربردی و عملی دارد که به تایید رهبری برسد. در همه تصمیمات کلان کشور، همه این مراحل طی شد.
مذاکره بعد از جنگ 12 روزه این مراحل را طی کرده است؟
مذاکره با آمریکا در فرایند بررسی است
در فرایند بررسی است. شکل و محتوای مذاکره در حال بررسی است. ما قبل از جنگ هم اصل مذاکره را پذیرفته بودیم که البته آن تصمیم، حتماً تصمیم صرفاً دولت و رئیس جمهور نبود. همه آن مراحل که به آن اشاره کردم، طی شده بود. الان هم اگر ما مذاکره بکنیم حتماً همان مراحل طی شده است، اگر مذاکره نکنیم هم حتماً همان مراحل طی شده است. تایید یا نفی مذاکره نه صرفاً تصمیم دولت بوده و نه فشاری از ناحیه دولت در این زمینه وجود دارد.
در مقطعی پیش از ایام مذاکره، نظر آقای رئیس جمهور انجام مذاکره بود ولی مقام معظم رهبری موافق مذاکره نبودند. آقای رئیس جمهور اظهار کرد که نظر مقام معظم رهبری اولی است حتی اگر خلاف نظر من باشد.
در ادامه طی مدت زمانی، شرایط تغییر کرد و تصمیم برای مذاکره هم تغییر کرد و رئیس جمهور هم تبعیت و دولت هم مذاکرات را اجرا کرد. الان هم همان اتفاق در مورد مذاکرات میافتد.
من به هیاهوها، جنجالها و شلوغ کاریهای رسانهای افرادی بیرون از مصادر اصلی اجرایی تصمیم گیری نظام کار ندارم. هماهنگی که امروز در نظام وجود دارد بین قوا و بین قوا و مقام معظم رهبری یک هماهنگی کم نظیری است. این یک اتفاق بزرگ برای کشور و یکی از رموز موفقیت کشور و نظام در گذراندن تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی و امریکا بود. همین وحدت نظر، اتفاق نظر و اعتمادی که بین سران کشور وجود دارد، این بحران را کنار زد.
سفر رئیس جمهور به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل در پیش هست.امکان انجام مذاکره با آمریکا در نیویورک وجود دارد؟
در حال حاضر شرایط مذاکره با آمریکا فراهم نیست
فکر میکنم سفر آقای رئیس جمهور اول مهرماه به سازمان ملل انجام می شود. از امروز حدود 40 روز فاصله داریم. دور تحولات هم در کشور و هم در حوزه دیپلماسی خیلی تند است بنابراین هر پاسخ بدهم نادقیق است. اگر در شرایط فعلی و در وضعیت الان باشد، نه امروز این امکان مهیا نیست ولی 40 روز دیگر ممکن است ما از الان(نسبت به چنین مذاکراتی) دورتر باشیم یا ممکن است اتفاقاتی بیفتد و نزدیکتر باشیم یعنی ما در یک عالم عدم قطعیتی به سر میبریم و اینجا نمیشود حکم قاطعی داد که حتماً ملاقاتی صورت می گیرد و حتما جلسه ای برگزار می شود.
سال پیش در امریکا میزان ملاقاتها و جلساتی که آقای رئیس جمهور با روسای کشورها و هیئتهای خارجی داشتند، نسبت 15_14 سال گذشته از نظر تعداد بیسابقه بود. بسیار ملاقاتهای متنوعی با کشورهای اروپایی، آسیایی، همسایه، دور، اتحادیههای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی صورت گرفت که خیلی هم میتوانست پر دستاورد باشه اگر ما بعد مواجه نمی شدیم با آن اتفاقاتی که بلافاصله بعد از بازگشت نیویورک رخ داد و آن ماجرایی که منتهی به عملیات وعده صادق شد.
رئیسجمهور در برابر زور و زیادهخواهی با شهامت و جسارت عمل میکند
رویکرد آقای دکتر پزشکیان و دولت چهاردهم گفت و گو است. ایشان معتقد به یک صلح کل است و در فضای جهانی کلاً بحث صلح را دنبال میکند و طبیعی است وقتی این نگاه را دارد، رویکرد اساسی و کلی هم تفاهم و گفتگو و ارتباط برقرار کردن است اما جایی که پای زور، تجاوز، جنایت و زیاده خواهی در میان باشد، رئیس جمهور خیلی با شهامت و با جسارت و با قاطعیت عمل می کند.
در موضوع مذاکره با آمریکا اشاره کردید که فرایند تصمیم گیری در حال انجام است. در مورد مکانیزم ماشه بفرمایید که آیا تصمیم گیری در این زمینه انجام شده است؟ در مورد تاثیرات مکانیزم مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران، فکر نمیکنید از سوی دولت ساده انگاری می شود؟
اروپا نمیتواند به مکانیسم ماشه متوسل شود
اروپاییها به یک چیزی متوسل می شوند که از نظر قانونی حق ندارند. یعنی اروپاییها بعد از خروج امریکا از برجام، عملاً برجام رو ملغی کردند یعنی دیگر به هیچ بندی از برجام پایبند نبودند. خب وقتی به برجام پایبند نبودند، نمیتوانند به مکانیسم ماشه که در همان چارچوب تعریف شده است، متوسل بشوند. اساسا این کار اروپایی ها از نظر حقوقی اشکال دارد. مکانیزم ماشه بیشتر یک فضای روانی است که میخواهند به کشور تحمیل کنند. در حوزه اقتصاد بیشتر از آنچه که تا الان به کشور تحمیل کردند و بیشتر از آنچه که تحریم وضع شده است، قرار نیست اتفاقی بیفتد.
البته میتوانند اقدامات نامشروعی از جمله تحریمها، تهدید نظامی و جنگ را با استفاده غیرحقوقی از مکانیزم ماشه، جنبه مشروعیت بدهند و چیزی فراتر قرار نیست به کشور تحمیل بشود.
رئیس جمهور در نیویورک برنامه ای برای دیدار با مقامات اروپایی دارد؟
برنامههای سفر نیویورک در دست تدوین بوده ولی منعی برای انجام این دیدارها وجود ندارد.
بعد از پایان جنگ 12 روزه جامعه هنوز به شرایط عادی برنگشته و بازار همچنان انتظار تلاطم و شروع دوره جدیدی از جنگ را دارد و سوال شاید همه مردم این باشد که آیا دوباره جنگ شروع خواهد شد یا خیر. به نظر میرسد دولت هنوز نتوانسته است به مردم و بازار این آرامش را بدهد تا وضعیت به شرایط عادی برگردد. چرا این موفقیت هنوز حاصل نشده است؟
شرایط پیشاجنگ هم شبیه جنگ بود
من شاید در مصداق با شما موافق نباشم. چرا فکر میکنید دولت موفق نبوده یا چه باید میکرده که انجام نداده است؟ ما با چه معیار و شاخصی عملکرد دولت را ارزیابی میکنیم؟ بالاخره ما هم درگیر جنگ شدیم و هم شرایط پیشاجنگ، شبیه جنگ بود چون تحریم حداکثری و تهدید حداکثری وجود داشت و هم الان که حدود مثلاً 50 روز از توقف جنگ گذشته، هنوز هم شرایط خیلی با ثبات نبوده و دائم در معرض تهدید هستیم که این تهدید، درونی نیست یعنی تهدید بیرونی است و این تلاطم به کشور تحمیل میشود و اتفاقاً با وجود اصرار دشمن به تزریق این تلاطم، ما در اداره امور جاری کشور کمتر دچار مشکل شدیم.
شما ببینید که کشور درگیر جنگ مستقیم شد و دو قدرت هستهای جهان وارد رویارویی نظامی مستقیم با جمهوری اسلامی ایران شدند و با اینکه درخواست توقف جنگ و آتش بس کردند، ولی فشارهایشان را به انواع مختلف و با همه ابزارها و دست و پاهای درازی که دارند به کشور تحمیل میکنند.
درست است که اقتصاد کشور آسیب دیده و دچار رکود است. جامعه یک مقدار دچار بهت و عدم ثبات است ولی نباید انتظار معجزه از دولت داشت. بالاخره در این شرایط کشور اداره شده و اقلام اساسی در اختیار مردم بوده است. ما با تورم وحشتناک غیر قابل تجربهای هنوز مواجه نشدیم و نخواهیم شد انشاءالله. نرخ پول و ارز در شرایط قبل جنگ با شرایط حین جنگ فرقی نکرده و حتی یک مقدار شرایط آرامتر و متعادلتر هم شد.
در طول دوره 12 روزه که ما در بطن جنگ بودیم، امور جاری کشور اداره شد. به خوبی هم اداره شد، یعنی غیر خسارتهایی که به برخی مناطق کشور وارد میشد، زندگی در کشور جریان داشت و کمبود غذا و سوخت نداشتیم.
این خدمات همچنان ارائه میشود ولی حس نااطمینانی در جامعه وجود دارد.
دولت تمام تلاشش را در این زمینه میکند. آقای رئیس جمهور در جلسه اخیر با مدیران رسانهها به موضوع مذاکره اشاره کردند که البته بخشی از آن صحبتها تقطیع و خیلی پررنگ شد. رئیسجمهور اظهار کردند که بالاخره ما گفتگو هم باید بکنیم. گفتوگو کردن از همین جهت که این فشار و تلاطم و این ناآرامی خیلی دارد به جامعه تحمیل میشود و منشاء بیرونی هم دارد. شما ببینید دائم بازیهای رسانهای شکل میگیرد و به تهدیدها دائم دامن زده می شود. خب ما هم هنوز از جنگ 12 روزه خیلی دور هم نیستیم. جنایتی که رژیم صهیونیستی در 23 خرداد انجام داد خیلی غیر مترقبه بود. ما در دل مذاکره بودیم. کمتر کسی فکر میکرد در حین مذاکره این اتفاق رخ دهد. این غیر قابل پیشبینی بودن شرایط، زمینه ای ایجاد میکند تا نگرانی در جامعه وجود داشته باشد.
دولت تمام تلاش خود را میکند تا سایه جنگ از کشور دور باشد
در این شرایط دولت تمام تلاش خود را به کار بسته و خواهد بست که تا حد امکان سایه جنگ از کشور دور باشد. گرچه تمام تجهیزات ممکن را به کار خواهد بست و در اختیار خواهد گرفت و در صورت لزوم با تمام توان از کشور دفاع کند. دولت همچنین تمام پیشبینیها را کرده که زمام اداره امور جاری در بدترین و سخت ترین شرایط از دستش خارج نشود. دولت این دو مورد را در در دستور کار خودش قرار داده و البته خب بالاخره یک بخشی از تزریق آرامش به جامعه هم کار رسانههاست. رسانهها هم باید کمک کنند تا اطمینان بخشی به مردم تا حد ممکن انجام شود.
فکر می کنید چقدر به مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم در یک سال پاسخ داده شده است؟ ما همچنان تورم اگر اشتباه نکنم حدود 40 درصد داریم. قیمت ارز از زمانی که دولت مسئولیت گرفت تا الان دو برابر شده است. البته در مقابل دولت هم چندین مرحله بستههای معیشتی بین مردم توزیع کرده و همواره تاکید داشته که در جراحیهای اقتصادی و در تصمیمهای مهم اقتصادی حتماً پیوست حمایت از مردم و مخصوصا اقشار پایین دیده می شود. با این حال همچنان مطالبات اقتصادی وجود دارد. آیا جنگ بهانه خوبی برای دولت خواهد بود که بگوید که اگر من اگر موفق نشدم به خاطر جنگ بوده است؟ شما اشاره کردید که شاید یک سری تصمیمات دیر جواب بدهد. آیا مسئله اقتصاد و معیشت هم از این جنس هست؟
دولت برای ثابت نگه داشتن قیمت حامل های انرژی فشار سنگینی را تحمل کرده است
قیمت ارز 1.5 برابر شده است. ببینید ما یک مرحله مهار و کنترل وضعیت فعلی داریم که هم ممکن است همراه با هزینه باشد. من معتقدم مثلاً دولت برای اینکه نرخ حاملهای انرژی را در همین وضعیت فعلی نگه دارد خیلی فشار سنگینی را متحمل شده است، ولی همان بحث پیوست اجتماعی تصمیمات توجه داشته تا کاری را نکند که به جامعه فشاری تحمیل شود که آمادگی و انتظارش را ندارد. دولت فشار سنگین را تحمل کرده ولی آن اصلاح انجام نگرفت. از سویی تورم در کشور 40 درصد بوده، الانم حدود 40 درصد است. ارز در دولتهای قبلی زمانی که به دلایلی مشابه دلیل فعلی یعنی تشدید تحریمها، تهدید نظامی و جنگ، ارز جهشهای 300 درصدی و 400 درصدی داشته است. فقط خروج آمریکا از برجام دلار را از 4 هزار تومان به 13 هزار تومان رساند یعنی بیشتر از 3 برابر. در دولت شهید رئیسی دلار از 14 هزار تومان تا 70 هزار تومان رسید یعنی حدود 5 برابر. در دولت آقای پزشکیان دلار با 60 هزار تومان تحویل دولت شد که قیمت تا 107 هزار تومان تجربه شد اما قیمت بازار حدود 90 هزار تومان رسید.
این افزایش قیمت ارز در دولت چهاردهم قبل از جنگ بود.
بله قبل از جنگ بود ولی من گفتم قبل از جنگ 12 روزه هم ما در شرایط جنگی بودیم. شرایط پساجنگ هم همین است. یعنی شرایط تهدید و عدم وجود آرامش برقرار است و تمام تلاشهای دولت و حوزه دیپلماسی هم این بوده که این عدم آرامش را تبدیل به آرامش کند. دلیل پذیرش مذاکره همین بود که ما از این شرایط، شیفت پیدا بکنیم به شرایط استقرار و آرامش.
تلاش دولت در کوتاهمدت، مهار شرایط اقتصادی است
تلاش دولت در کوتاه مدت مهار شرایط اقتصادی است و دولت تمام تلاش خود را خواهد کرد که زمام امور از دستش خارج نشود. از سویی دولت تلاش میکند که مشکلات کهنه اقتصادی کشور را رفع کند تا تورم تک رقمی بشود، رشد اقتصادی داشته باشیم. رسیدن به این اهداف از مسیر طولانی میگذرد چون مقدماتی دارد.
این مقدمات چقدر فراهم شده است؟
ما اگر این چنین ناگهانی به میانه جنگ نیفتاده بودیم و شرایط حتی نیمه پایدار را در حوزه بین المللی داشتیم و به وضعیت تفاهم بیشتر با مجموعه قدرتهای تاثیرگذار در جهان رسیده بودیم، من گمان میکنم هسته اصلی و مقدمه حل مشکلات اقتصادی کشور شکل گرفته بود.
قبل از هر چیزی، عادیسازی مناسبات مان با جهان مقدمه اصلاح اقتصادی کشور است. آن عادیسازی، مقدمه بهبود شرایط اقتصادی، تقویت پول ملی و کاهش نرخ تورم است. این اتفاق باید بیفتد. لاجرم هم باید بیفتد. دولت هم نسبت به این موضوع فهم دارد و این مسائل را انضمامی و واقعی میبیند و علی الارض دارد با مسائل مواجه میشود و در یک فضای رویایی، تخیلی و ایدئالیستی سیر نمیکند بنابراین فکر میکنم که اتفاق خواهد افتاد.
آثار این اقدامات چه زمانی در سفره مردم حس میشود؟
فکر میکنم تا پایان دولت چهاردهم وضعیتی که اشاره کردم را میبینیم. البته اول باید این مسائلی که عرض کردم، حل بشود. اینکه این مسائل در چه بازه زمانی حل بشود، باز هم تابع همان عرض قبلی بنده بوده یعنی خیلی قطعی نمیشود بیان کرد زیرا این مسیری است که باید طی شود تا ما در ابتدای آن راهی قرار بگیریم که بخواهیم فرایندها را اصلاح کنیم و به روندها شکل بهتری بدهیم.
در صورت تحقق این شرایط، در میانه سال سوم دولت یا در ابتدای سال چهارم آثار و ثمرات این اتفاقات را مشاهده خواهیم کرد.
توزیع بستههای معیشتی به عنوان یک راه حل مسکن ادامه خواهد یافت؟
رئیس جمهور به توزیع بستههای معیشتی اهتمام ویژه دارد
بله، رئیس جمهور نسبت به این مساله اهتمام ویژه دارند. رئیس جمهور در جلسه اخیر دولت هم نسبت به این مسئله تاکید مستقیم کردند.
توزیع مرحله قبل بسته معیشتی به خاطر تامین منابع مالی به تاخیر افتاده بود. پرداخت منظم بسته های معیشتی هم اهمیت دارد.
محدودیتهای دولت زیاد است و دولت از حوزههای مختلف تحت فشار است ولی مسئله این است که دولت دارد خودش را تنظیم میکند که خیلی پارتیزانی در هر مقطعی از هر ظرفیتی استفاده بکند و به ترتیب اولویتها، پرداخت ها را انجام دهد که البته این مسئله در اولویت اصلی و نخستین رئیس جمهور قرار دارد و توزیع بستههای معیشتی به عنوان یک مسئله جدی در نظر گرفته است. حالا ممکن است که یک مقدار در زمانش بینظمیهایی رخ داده باشد ولی حتما اصل این سیاست مورد توجه و تداوم خواهد بود.
برخی سخنان رئیس جمهور حاشیهدار میشود و بازتاب خوبی در جامعه پیدا نمیکند مثلا این جمله «که اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟ هر بار بسازیم، میزنند». منتقدان دولت معتقدند که این جملات نشان دادن علامت ضعف به دشمنان است. از سویی برخی معتقدند رئیس جمهور واقعیات را بیان می کند. به نظر شما بهتر نیست در انتشار این چنین جملاتی دقت بیشتری صورت بگیرد؟
رئیسجمهور ادبیات خیلی صریحی دارد
البته من بخشی از این انتقادات را نشأت گرفته از این میدانم که در هر شرایطی قرار است که نقد انجام شود. در حالیکه همان نکتهای هم که اشاره فرمودید و مسئلهای که در صحبتهای اخیر آقای رئیس جمهور بود، قبل و بعد داشت و بخش تقطیع شده صحبت ها بود. ایشان دقیقا قبل از آن جمله می گویند که ما اصلا اهل تسلیم نیستیم و در ذات ما تسلیم شدن وجود ندارد. این جمله دقیقا قبل از همان جمله ای است که مورد نقد واقع شده است. بعد رئیس جمهور از مخاطبان سوال میکند که شمایی که میگویید مذاکره نکنیم، بگویید چیکار بکنیم؟ فقط بجنگیم؟ حالا یک بخشی از صحبت های رئیس جمهور را گزیده جویی یا گزیده گزینی میکنند. همیشه هم این مساله وجود داشته و شاید دنبال این بودند که بالاخره یک گافی را شکار کنند.
رئیسجمهور را نباید سانسور کرد
به هر حال رئیس جمهور ادبیات خیلی صریحی دارد و نه فقط در داخل حتی در گفت وگوهای بین المللی هم ایشان خیلی از صراحت خوبی برخوردار است. ایشان خیلی راحت مسائل را بدون اینکه درگیر پیچیدگی و چند لایه ای بکند، خیلی صریح مطرح میکند و البته طبیعی هم است که وظیفه دستگاههای رسانهای هم که نزدیکترینش که ما در ریاست جمهوری هستیم مراقبت کنیم که اگر سهو لسانی صورت میگیرد، دروازهبانی بکنیم البته ما مبرا از خطا نیستیم و ممکن است ما هم جایی کوتاهی کنیم اما نه رئیس جمهور را میشود سانسور کرد و نباید سانسور کرد. تصویر واقعی آقای رئیس جمهور همین است. یک آدم صریح، خیلی شفاف و خیلی صادق که آنچه را که به آن باور دارد را بدون اینکه درگیر پیرایههای عجیب غریبی و چند لایه و تفسیر بردارش بکند، با مردم در میان می گذارد.
من بخشی از این نقدی هم که نسبت به این صحبتهای اخیر آقای رئیس جمهور شد را منصفانه و واقعی نمیدانم چون حرف عجیبی نزد و بحث، مقدمه و ادامهای داشت که نه به آن مقدمه و نه به آن ادامه توجه نشد. این بیشتر از جنس شیطنتهایی بود که ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی میکنند که دیدم اتفاقا اول آنها خیلی به این صحبتهای رئیس جمهور توجه کردند. نباید در دام شیطنت آنها افتاد و به آن دامن زد.
اتهام مخابره پیام ضعف از سوی رئیسجمهور، خیلی دور از انصاف است
رئیس جمهور در عین اینکه در حوزه دیپلماسی بسیار واقع گرایی است، بسیار هم قاطع و شجاع است و در ایستادگی و پایمردی و ستاندن حقوق ملت هیچ لغزش و لرزشی ندارد. اتهام مخابره پیام ضعف و ضعیف و ترسو بودن به مسعود پزشکیان واقعا اتهام خیلی دور از انصاف و خیلی بیربطی است.
یک انتقاد دیگر به رفتار رئیس جمهور در ملاقاتهای خارجی بر میگردد. ملاقاتهای خارجی پروتکل های خاص خود را دارد که گاهی رئیس جمهور آن ها را رعایت نمی کند که نمونه اخیر آن در دیدار با الهام علی اف بود.
اردوغان سرش را در برابر رئیسجمهور خم کرده بود
یک بخشی از این ها شیطنتهای رسانهای است که در یکی از اجلاسها انجام شد. آقای رئیس جمهور ملاقاتی با آقای اردوغان داشت و خیلی جنجال شد که رئیسجمهور در برابر اردوغان دست روی سینه خود گذاشته است، ولی دو تا عکس دیگر هم بود که حرکت و زبان بدن آقای اردوغان دقیقا عکس آن لحظه ملاقات او با آقای پزشکیان بود و سرش را در مقابل رئیس جمهور ایران خم کرده بود. این ها لحظه هایی است که رسانه ها شکار می کنند.
آقای دکتر پزشکیان بسیار آدم اکتیو و هم خیلی آدم متواضعی است. این افراد ربات نیستند که برای آنها بشود برنامه تعریف کرد. رئیسجمهور اکت طبیعی خودش را دارد و ممکن است در یک لحظه، زبان بدنش در مواجه با فلان مسئول مقابل خودش یک برداشت و تفسیری بشود در حالی که در ثانیه بعدش عکس این رخ بدهد که مصداقش همان مورد آقای اردوغان بود که اتفاقاً خیلی اهل پروتکل است.
از این شیطنتها شما خیلی زیاد میتوانید پیدا بکنید که در ملاقاتها، فلان رئیس، صندلی فلان رئیس را میکِشد. این مسائل در ملاقات های مختلف از جمله آقای اردوغان با آقای پوتین، پوتین با ترامپ و دیگران دیده می شود مثلا یکی صندلی دیگری را میکشد یا منتظرش نگه میدارد.
عرض کردم این ها خیلی لحظههای آنی است اما اصالتاً این یک ویژگی شخصیتی آقای پزشکیان است که خیلی اهل پروتکل نیست البته وقتی پای آبروی کشور در میان بوده، ایشان خیلی همراهی زیادی داشته و به پروتکل ها تن داده و آنها را پذیرفته است.
رعایت نکردن پروتکلها وقتی بیشتر نمود پیدا میکند که رئیسجمهور در در مقابل مقام کشوری قرار میگیرد که چالشهایی با آن کشور داریم مثل جمهوری آذربایجان.
بخشی از چالش ما با آذربایجان بیهوده است. ما چه چالشی با این کشور داریم؟ آذربایجان کشور همسایه و مسلمان است و رئیسجمهور به این کشور به چشم فرصت نگاه می کند و حداقل من معتقدم که رئیس جمهور اصلاً نمیپذیرد و ذهنیتش این نیست که آذربایجان چالشی برای کشور ماست.
شاید به جای چالش میتوان گفت حساسیت نسبت به این کشور وجود دارد.
ما باید تلاش کنیم در حد امکان ضریب حساسیتها را کمتر کرده و سعی بر این داشته باشیم که همگراتر نگاه کنیم.
احترامی که علیاف در جلسات به آقای پزشکیان گذاشت خیلی زیاد بود
اشکالی که به آقای پزشکیان وارد کردند این است که وقتی رئیس جمهور آذربایجان وارد شد، ایشان به احترامش پا شده است. اگر فیلمهایی که از ملاقات آقای علیاف و پزشکیان منتشر شد را نگاه کنید، متوجه می شوید که احترامی که علیاف در جلسات به آقای پزشکیان گذاشت خیلی زیاد بود.
آقای دکتر پزشکیان یک ترمی را وارد این جنس مناسبات کرده که من احساس میکنم به تدریج از ناحیه این رؤسای کشورهایی که با ایشان مراوده داشته است، پذیرفته می شود که تابع آن ترم خشک تشریفات متداول نیست. اشکالی هم ندارد، رئیسجمهور که زمینه وهن یا ضعف کشور را ایجاد نکرده است، بلکه در ملاقات های خارجی با صمیمیت برخورد کرده و مقابل هم صمیمیت طرف مقابل را دیده است. رئیسجمهور به آقای اردوغان احترام کرده بود و لحظه بعد، اردوغان دو برابر احترام کرد که ما آن لحظهها را شکار و منتشر کردیم. ما بعد از اینکه شیطنتی از ناحیه رسانه ترکی صورت گرفت، عکس های احترام اردوغان به آقای پزشکیان را منتشر کردیم.
میخواهم بگویم این ملاقات ها یک تبادلات انسانی است که البته خب یک چارچوب متعارف هم دارد و آنجایی که خیلی نظم پذیر، تعریف شده و لایتغیر است، ایشان خیلی همراه شده است و یک جاهایی هم بالاخره انعطاف می توان داشت.