شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴
سیاست روز

امارت صهیونیست‌ها

امارت صهیونیست‌ها
ایران پرسمان - فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست امارات به دنبال نشستن بر کرسی نقش اول منطقه است و حتی سیاست تاثیرگذاری ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
امارات به دنبال نشستن بر کرسی نقش اول منطقه است و حتی سیاست تاثیرگذاری بر معادلات فرامنطقه‌ای را هم دنبال می‌کند. در این مسیر شاید با اعتمادبه‌نفس بیشتری نسبت به گذشته، ادعای خود در مورد جزایر سه‌گانه ایرانی را هم دنبال می‌کند. اما شاید در محاسبات خود لحاظ نکرده که پافشاری بیش از حد بر این ادعای تکراری و کذایی می‌تواند با واکنش‌هایی از سوی ایران مواجه شود که سیاست‌های کلی امارات در حوزه سیاست خارجی و تاثیرگذاری بین‌المللی را به چالش بکشد. طبعاً استفاده از این فرصت برای برهم زدن بازی امارات بر عهده مقامات ایران است.
بازار
شورای همکاری کشورهای خلیج‌فارس با صدور بیانیه‌ای ادعاهای یک عضو خود یعنی امارات متحده عربی مبنی بر مالکیت بر جزایر سه‌گانه را تکرار کرد. ادعایی که سال‌هاست با همین بیانیه‌های تکراری بیان شده و البته با بیانیه‌هایی از سوی وزارت خارجه ایران و واکنش‌هایی از سوی برخی مقامات کشورمان پاسخ گرفته است. 
لزوم به‌روزرسانی پاسخ ایران
پاسخ‌های ایران همیشه هم بیانیه نبوده است. از دهه‌های گذشته، جمهوری اسلامی ایران اقداماتی هم در خود جزایر انجام داده که در مسیر تثبیت حاکمیت بر جزایر سه‌گانه است. افزایش حضور نظامی ایران در این جزایر، سخت‌گیری برای ورود برخی شهروندان خارجی تحت حمایت شارجه و نیز تاسیس دفاتر اداری برای ثبت کشتی‌ها و امور دریایی در بوموسی از جمله این اقدامات بوده است. یکی از نقاط اوج این اقدامات را می‌توان حضور محمود احمدی‌نژاد در بوموسی هنگام سفر استانی به هرمزگان در دوران ریاست جمهوری‌اش دانست. اقدامی که با اعتراض شدید امارات روبه‌رو شد و حتی آمریکا هم در موضع‌گیری به نفع امارات ورود کرد و کار به احضار کاردار ایران در ابوظبی و نیز احضار سفیر سوئیس در ایران (به عنوان حافظ منافع آمریکا) رسید. با این حال ایران همواره بر دفاع از تمامیت ارضی خود پافشاری کرده است و در این مورد هم حتی وقتی مواضع سیاسی گاه رنگ و بوی نظامی گرفت، عقب ننشست و فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ایران به عنوان یک مقام عالی‌رتبه نظامی اعلام کرد که «اگر بخواهد تعرضی صورت بگیرد و موضوع از طریق سیاسی حل نشود، نیروهای نظامی آماده‌اند اقتدار ایران را به کشور متعرض نشان دهند.»
به لحاظ حقوقی نیز ایران حق حاکمیت خود بر جزایر سه‌گانه را اثبات کرده است و از جمله اردیبهشت 91 احمد تویسرکانی رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک ایران در یک نشست خبری اعلام کرد که تمام نقاط استان هرمزگان از جمله جزایر سه‌گانه خلیج‌فارس سند مالکیت دارند.
سابقه مالکیت ایران بر جزایر هم روشن است و بیانیه‌نویسی‌ها و امضا جمع کردن‌های امارات متحده عربی از 5 کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس (بحرین، عربستان، کویت، قطر و عمان) به لحاظ حقوقی آورده‌ای برای امارات نخواهد داشت، گرچه سال به سال تکرار شود.
به لحاظ سیاسی هم تصور امارات آن است که این بیانیه‌ها می‌تواند برای او قدرتی دست و پا کند یا ایران را در نقطه فشار قرار دهد، اما در واقعیت، امارات و بیانیه‌های تکراری‌اش قدرت فشار قابل توجه بر ایران را ندارند و این بیانیه‌ها صرفاً کارکرد زنده نگه داشتن ادعای امارات و عدم فراموشی تاریخی آن را دارند. با این حال به نظر می‌رسد همین بیانیه‌نویسی هم باید هزینه‌ای بیش از پاسخ تکراری و بیانیه متقابل ایران را در پی داشته باشد تا امارات با احتساب هزینه - فایده بیانیه‌نویسی، خشنود از این کارکرد حداقلی هم نباشد. شاید لازم است شورای عالی امنیت ملی تصمیمی از جنس همان حضورها در جزایر سه‌گانه و... در پاسخ به بیانیه‌نویسی امارات اتخاذ کند. اگر هر بیانیه یک اقدام عملی را در برابر خود می‌دید، شاید امارات در رؤیانویسی و جمع‌آوری امضا برای آن تجدیدنظر می‌کرد. امارات نقش‌هایی بزرگ‌تر از ظرفیت داخلی خود برای خود در نظر گرفته و طبعاً قدرتی که بی‌توجه به ظرفیت واقعی شکل بگیرد، در بحران‌ها آسیب‌پذیری بیشتری دارد.
دور خوردن اعراب خلیج‌فارس از امارات
یک روی دیگر صدور بیانیه‌هایی از این دست با امضای کشورهای دیگر منطقه، درک آنها نسبت به منافع مشترک با امارات است. درکی که با توجه به اقدامات یک دهه اخیر امارات و تحولات منطقه می‌تواند چندان هم مبتنی بر واقع نباشد. 
امارات متحده عربی در سال‌های گذشته سیاست خارجی خود را بر مبنای نفوذ در منطقه حتی به قیمت کارشکنی و ایجاد بحران در کشورهای منطقه پیگیری کرده است و حتی بی‌راه نیست اگر بگوییم در مسیر پیشی گرفتن از سایر اعراب ناموفق هم نبوده است. اما اینکه به چه قیمتی چنین اتفاقی رخ داده، می‌تواند جالب توجه باشد.
امارات متحده عربی در سودان از شبه نظامیان آشوبگری حمایتی می‌کند که دست به جنایت‌های گسترده علیه مردم این کشور و به‌ویژه زنان و کودکان زده‌اند. امارات فراتر از حمایت‌های سیاسی به تجهیز مالی و نظامی علیه مردم سودان و در مسیر بی‌ثباتی سیاسی این کشور اقدام کرده است. در یمن نیز امارات از سال‌های گذشته علیه خواسته مردم در حوزه سیاسی اقدام کرده است. این دو اقدام در همراهی با عربستان صورت پذیرفته، اما در واقعیت، امارات به دنبال کسب قدرت برای برتری بر عربستان است که به عنوان یکی از رهبران کشورهای عربی شناخته می‌شود.
دخالت در عراق برای ایجاد تفرقه بین گروه‌های مختلف عراقی و یا کارشکنی‌های اقتصادی برای تضعیف اقتصاد عراق هم از مواردی بوده که امارات پیگیری کرده است. در لیبی نیز امارات نقشی مشابه را دارد و قدرت‌گیری یک دیکتاتوری نظامی از طریق حمایت از خلیفه حفتر فرمانده ارتش ملی لیبی را دنبال کرده است.
پس از حمله اسرائیل به قطر، امارات یکی از کشورهایی بود که تاکید داشت پاسخ به اسرائیل باید از اقدام نظامی خالی باشد و در عین حال آمریکا را هم تحریک نکند. این دو شرط در واقع یعنی که هیچ اقدامی نکنیم! امارات در نشست اضطراری سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در دوحه هم که برای بررسی این حمله انجام شد، حتی در سطح وزیر خارجه هم شرکت نکرد و صرفاً وزیر مشاور خود را به دوحه فرستاد.
در موضوع غزه هم همکاری‌های امارات با اسرائیل و آمریکا متعدد است و خود گزارشی جدا و تفصیلی می‌طلبد. امارات پیش از این البته توافق‌نامه ابراهیم را با رژیم صهیونیستی امضا کرده و در سال‌‌های پس از طوفان‌الاقصی هم تلاش کرده تا اجماع عربی علیه اسرائیل شکل نگیرد.
عملکرد امارات در واقع همواره علیه کشورهای عربی بوده، اما چون سیاستمدارانه و در لفافه پیگیری شده و البته در کنار انفعال اعراب، توانسته همچنان اعتماد اعراب را با خود داشته باشد. لذا اعراب همچنان در موضوعی مثل جزایر سه‌گانه ایرانی با امارات همراهی می‌کنند، بی‌آنکه بدانند شاید کشور بعدی که هدف مداخله منفی امارات قرار می‌گیرد، خود آنها باشند و بی‌آنکه به امارات گوشزد کنند خطر منطقه‌ای برای آنها صهیونیست‌ها هستند و نه ایران؛ موضوعی که حتی شخصیتی شدیداً ضد ایرانی مثل «ترکی الفیصل» دیپلمات پیشین عربستانی هم‌اکنون آن را دریافته است. او البته ادعای ضعیف شدن ایران را دارد، اما در هر حال اذعان می‌کند که «این رژیم صهیونیستی است که تهدید بزرگی برای ثبات منطقه به شمار می‌رود، نه ایران... اسرائیل تقریباً هر روز سوریه را بمباران می‌کند، فلسطینیان را در غزه و کرانه باختری هدف می‌گیرد و همچنین در لبنان حمله می‌کند، درحالی‌که آنجا باید آتش‌بس برقرار باشد. چنین رفتاری هیچ شباهتی به صلح‌آفرینی در منطقه ندارد.» دولت‌های عربی شاید روزی خطر اول نسبت به خود را دریابند، اما ممکن است دیگر دیر شده باشد.


نظرات شما