ایران پرسمان - فرهیختگان / «بازگشت همه به سوی آسیاست» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم سیدمهدی طالبی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
همزمان با سفر «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه به چین، «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه راهی هند شده است. هدف هردو تقویت روابط اقتصادی و ایجاد ظرفیت برای خود جهت پایداری در برابر اقدامات آمریکاست. این درحالی است که فرانسه متحد آمریکاست و روسیه رقیب این کشور شناخته میشود.
سفر پیاپی مقامات اروپایی به چین، کوتاهآمدن آمریکا در برابر این کشور و بهموازات آن ناکامی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا از مهار هند با وجود تهدیدات اقتصادی و حملات لفظی، حکایت از چرخش قدرت به سمت آسیا پس از چرخش اقتصاد به سمت این قاره دارد. آشکار بود که آسیا به مرکز اقتصادی جهان تبدیل میشود و در پیامد آن، احتمال دارد طی دهههای آتی تمرکز سیاسی نیز به این قاره بیاید؛ اما به نظر میرسد تحرکات نامتناسب آمریکا که در دوره ترامپ تشدید شدهاند، همانند کاتالیزور عمل کرده و به روندها سرعت داده است. اگر ترامپ آمده بود تا سرعت افول نسبی آمریکا در برابر رشد فزاینده کشورهای جهان را کمتر کند، آن را بیشتر کرده است.
نکات
بازار ![]()
در خصوص وضعیت کنونی و جایگاه در حال شکلگیری آسیا نکاتی وجود دارند.
1- چین و هند به عنوان دو کشور بزرگ آسیا، تحت فشار آمریکا قرار دارند و برخلاف خواست آن حرکت میکنند. رژه نظامی عظیم و نمادین چین با حضور رهبران کشورهای متحد، درگیری لفظی نخستوزیر هند با ترامپ، نزدیک شدن دهلینو به پکن و پذیرایی هندیها از پوتین، همه دهنکجی به رئیسجمهور آمریکا به حساب آمده و واقعیتهای جدید را گوشزد میکنند.
2- علاوه بر چین و هند، چهار بلوک آسهآن، ژاپن-کره جنوبی-تایوان، شورای همکاری خلیجفارس و کشورهای آسیای میانه، دیگر مناطقی هستند که مورد توجه قرار گرفتهاند. آمریکا با وجود نفوذ عمیق و قدیمی خود در این مناطق، قصد دارد در نیابتی جدید حضورش را در آنها افزایش دهد. تلاش برای عمیق ساختن نفوذ، ناشی از نگرانیهای جدید است.
3- نقطه ثقل اقتصاد جهان نیمه شرقی آسیاست که خود دارای سه مجموعه منطقهای شرق آسیا، جنوب شرق آسیا و جنوب آسیا است. در شرق آسیا اقتصادهای بزرگ چین، ژاپن و کره جنوبی حضور دارند. در جنوب شرق آسیا اقتصادیهای مطرح اندونزی، مالزی و ویتنام قرار دارند. در جنوب آسیا نیز هند بازیگر مطرح است. آسیا در جمع دو منطقه در نیمه شرقی، یعنی شرق آسیا و جنوب شرق آسیا، به ثروتمندترین قسمت جهان تبدیل میشود. در جمع با دیگر مناطق از جنوب آسیا، آسیای میانه و غرب آسیا، این قدرت ابعاد بزرگتری مییابد. در سال 2022، اقتصاد آسیا 38 تریلیون دلار و اقتصاد آمریکای شمالی 30 تریلیون دلار بود.
4- نقطه امید و تلاش آمریکا در خصوص آسیا، تفرقه میان این کشورهاست تا همانند غرب کنونی و بلوک شرق سابق، دولتهای آن همانند دستی واحد عمل نکنند. واشنگتن بر اختلاف ژاپن، کره جنوبی و هند با چین حساب باز کرده و بر همین اساس ائتلاف کواد را با حضور این کشورها برای مهار چین تأسیس کرد. آنچه باعث سرعت پایین این ائتلاف برای مهار چین شده، همکاری اعضای آن با پکن در حوزه اقتصاد است. رشد خیرهکننده اقتصادی چین و نزدیکی بازارها این فضا را ساخته است. کره جنوبی تنشها با چین را مدیریت کرده و هند به آن نزدیکتر شده تا بتواند خواستههای فزاینده آمریکا را محدود کند. آسهآن نیز روندی میانه درپیش گرفته و برای آمریکا روشن ساخته که بهخاطر منافع این کشور حاضر نیست روابط خود با چین را نادیده بگیرد.
5- همزمان با رشد قدرتهای آسیایی و اوراسیایی، روند نزدیکی میان آنها افزایش یافته است. همکاریهای چین، روسیه، ایران و کره شمالی در این راستاست. علاوه بر همکاریهای مختلف، همکاری آنان در ساختارها نیز رشد کرده است. تقویت بریکس، سازمان همکاری شانگهای و انعقاد قراردادهای دوجانبه در امور اقتصادی و دفاعی یا توافقنامههای جامع در همین روند قابل تفسیرند.
6 - ترامپ میخواهد تا زمانی که جایگاه آمریکا بیش از این دچار ضربه نشده و دولتها از مدار هژمونی این کشور رها نشدهاند، با مواجه کردن آنها با لحظات سخت کنونی، به آینده شکل دهد. اگر هند تا چند سال دیگر به قدرتی بزرگتر در اقتصاد، سیاست و نفوذ منطقهای تبدیل شده و از موضع برابرتری با آمریکا تعامل کند، به زعم واشنگتن بهتر است قبل از وقوع این رخداد، با فشارهای سهمگین، فضایی برای دهلینو ترسیم شود که در صورت عدم تسلیم در برابر کاخ سفید، قادر به مدیریت امروز خود نخواهد بود. این سیاست در صورت موفقیت میتواند آینده را برای آمریکا قابل کنترلتر کند؛ اما این تهدید را در درون خود دارد که فشارها به جای موفقیت به ناکامی برسند. درصورتیکه دولتها از همین امروز در برابر آمریکا دست به مقاومت بزنند، چند سال زودتر افول نسبی آمریکا رقم خورده و قدرتهای رقیب هم دست به جذب چنین کشورهایی میزنند. نزدیکتر شدن چین و روسیه به هند پس از درگیری ترامپ با مودی این مورد را نشان میدهد. همکاری کشورهای آسیایی با یکدیگر یک کابوس برای آمریکا و بدتر از آن، همکاریشان با همدیگر برای مهار خواستههای فزاینده واشنگتن است. آنچه ترامپ میکند به ظاهر تلاشی برای کاهش تبعات آینده چند قطبی جهان است؛ اما به نظر میرسد نتیجه بدتر شدن اوضاع باشد.
7- افزایش همکاری میان کشورهای آسیایی چند پیامد دارد که همگی برای آمریکا زیان به حساب میآیند. افزایش همکاری آنها به معنای کاهش هزینههای نظامی بیهوده برای نگهداری قوای انبوه و دفاع از مرزهاست که باعث میشود به جای تولید سلاح، بودجه بیشتری به توسعه سلاحها و فناوریهای جدید اختصاص پیدا کند. این همکاریها به معنای رشد بیشتر توانمندیهای اقتصادی با ارتباطات بیشتر اجتماعی و جادهسازی خواهد خواهد بود. منافع اقتصادی حاصل شده به عنوان عاملی برای دور شدن کشورها از سیاستهای تفرقهبرانگیز آمریکا تبدیل میشود. از سوی دیگر اگر ائتلافسازی یکی از مزیتهای آمریکا در جهان است، فضای در حال شکلگیری در آسیا به این سیاست ضربه میزند.