پنجشنبه ۴ دي ۱۴۰۴
اقتصاد روز

چرا حزب‌الله پس از همه ضربات هنوز در قلب معادله است؟

چرا حزب‌الله پس از همه ضربات هنوز در قلب معادله است؟
ایران پرسمان - فارس / حزب‌الله لبنان پس از تحمل سخت‌ترین فشارها، از ترورها و نفوذهای امنیتی تا جنگ‌های فرسایشی، همچنان ایستاده است. راز ایستادگی این جریان در برابر اسرائیل ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - فارس / حزب‌الله لبنان پس از تحمل سخت‌ترین فشارها، از ترورها و نفوذهای امنیتی تا جنگ‌های فرسایشی، همچنان ایستاده است. راز ایستادگی این جریان در برابر اسرائیل چیست و چگونه توانسته پس از همه ضربات، دوباره به قلب معادله بازگردد؟
در سال‌های اخیر، حزب‌الله لبنان با مجموعه‌ای از سخت‌ترین فشارها و ضربات سیاسی، امنیتی و نظامی روبه‌رو بوده است؛ از جنگ‌های فرسایشی و توطئه‌های منطقه‌ای گرفته تا ترور فرماندهان و رهبران برجسته‌. با این حال، واقعیت صحنه نشان می‌دهد که این جنبش نه‌تنها از پای نیفتاده، بلکه همچنان حضوری پررنگ در معادلات منطقه‌ای دارد. همین تناقض میان حجم خسارت‌ها و میزان پایداری، پرسشی جدی را پیش روی تحلیلگران و افکار عمومی قرار داده است: اما راز ایستادگی حزب‌الله در برابر اسرائیل و فشارهای بی‌سابقه چیست؟ ضربات سخت و شرایط بحرانیمنی صفوان نویسنده و تحلیل‌گر یمنی در این خصوص نوشت: «هر بار که سخنرانی شیخ نعیم قاسم یا یکی از رهبران حزب‌الله را می‌شنوم، از خود می‌پرسم چرا این حزب همچنان قدرتمند است و چرا حاضر به تسلیم در برابر اسرائیل نمی‌شود؟ من کسی هستم که جنگ اسرائیل علیه حزب‌الله را از نزدیک تجربه کردم و دیدم چه اندازه خسارت و درد به‌جا گذاشت و نیز دیدم چگونه حزب‌الله با وجود آن وضعیت سخت، مقاومت کرد. با این حال، هنوز از ایستادگی حزب‌الله شگفت‌زده‌ام؛ چرا پس از همه آنچه گذشت، همچنان در برابر اسرائیل پایدار مانده است؟ آیا اسرائیل چنین پایداری را پس از پایان جنگ پیش‌بینی کرده بود؟
وی می‌نویسد که این پرسشی بزرگ است که باید طرح و به دور از علاقه و عشقی که نسبت به حزب‌الله وجود دارد، بررسی شود. «باید درک کنیم که حزب‌الله هنگامی که سال گذشته با آتش‌بس موافقت کرد، در ضعیف‌ترین وضعیت خود بود؛ اما اکنون از آن شرایط خارج شده و قوی‌تر و منسجم‌تر از گذشته است، تا جایی که تهدید به رویارویی و آمادگی برای هر جنگ آینده می‌کند». حزب‌الله طی سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از جنگ سوریه، با سلسله توطئه‌هایی روبه‌رو شد. در سال گذشته فشارهای بی‌سابقه‌ای بر آن وارد شد؛ از خسارت‌های میدانی، امنیتی و سیاسی گرفته تا نفوذهای اطلاعاتی دردناک و غافلگیرکننده، و نیز فشارهای سیاسی فرساینده داخلی و منطقه‌ای، همراه با جنگی جنایتکارانه که همه معیارهای اخلاقی جنگ را زیر پا گذاشت. افزون بر این، موجی از ترورها رهبران برجسته این حزب را هدف گرفت که در رأس آنان سید حسن نصرالله بود؛ شخصیتی که نماد مرکزی حزب و محور مقاومت به شمار می‌رفت. پرسش‌های بنیادینبا وجود همه این ضربات، حزب‌الله همچنان ایستاده و حضوری پررنگ در معادله دارد؛ به گزینه‌های خود پایبند است و تسلیم یا عقب‌نشینی را نمی‌پذیرد، حتی وقتی دشمنان تبلیغ می‌کنند که پایان یافته است. پس راز این توان پایدار چیست؟ آیا ساختار سازمانی است؟ یا عقیده سیاسی؟ یا محیط اجتماعی حامی؟ یا ماهیت خودِ نبرد؟ این پرسش‌ها باز هستند و نیازمند بحثی عمیق، دور از شعار و نزدیک به فهم واقعیت منطقه.
نویسنده ادامه می‌دهد که به‌رغم ضربات سختی که هر نظام یا ارتشی را از پا درمی‌آورد، حزب‌الله همچنان در قلب صحنه حضور دارد و گزینه تسلیم یا پذیرش شکست را رد می‌کند. این واقعیت سوال‌برانگیز است. چگونه نیرویی که خسارت‌های سنگین دیده و یکی از سخت‌ترین جنگ‌ها و فشارها را تحمل کرده، همچنان ایستادگی می‌کند؟ نمی‌توان انکار کرد که حزب‌الله متحمل خسارات سنگینی شده، از نفوذهای امنیتی دردناک و فشارهای سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی گرفته تا جنگی که ساختار نظامی و پایگاه اجتماعی‌اش را هدف گرفت و نیز ترورهایی که رهبران مرکزی‌اش را از میان برد که در رأس آنان سید حسن نصرالله بود. فردی که نه فقط یک فرمانده، بلکه مرجع معنوی و سیاسی برای هواداران و کل محور مقاومت بود. به باور نویسنده، چنین خسارت‌هایی در تجربه‌های دیگر، هر سازمانی را به عقب‌نشینی یا تغییر بنیادین وادار می‌کرد. شاید همین پایداری، دلیل امیدواری ایران به بقای محور مقاومت و تداوم حمایت از آن باشد.
عوامل قدرت و بازتولیدمنی صفوان تاکید می‌کند که آنچه حزب‌الله را متمایز می‌کند این است که نبردش هرگز صرفاً بر موازنه قدرت نظامی بنا نشده است. مسئله‌ای که مطرح می‌کند، تاکتیکی یا مقطعی نیست، بلکه در نگاه هوادارانش وجودی است و بخشی از روایت مقاومت به شمار می‌رود؛ روایتی که نبرد با اسرائیل را طولانی و غیرقابل پایان در یک جنگ یا دور می‌داند. سید شهید حسن نصرالله نیز در آخرین سخنرانی‌اش پس از «طوفان الاقصی» تأکید کرد که پیروزی بر اسرائیل تنها با امتیازگیری تدریجی حاصل می‌شود، نه با ضربه قاطع یک‌باره. این باور، چه با آن موافق باشیم یا نه، به حزب‌الله توانایی ویژه‌ای برای انعطاف، جذب ضربات و بازتولید خود می‌دهد و سرعت بازیابی و بازگشتش را تضمین می‌کند. افزون بر این، حزب‌الله ساختار سازمانی و عقیدتی منسجمی دارد که طی دهه‌ها شکل گرفته و بر مرکزیت تصمیم، انضباط داخلی و پیوند فعالیت نظامی با سیاسی و اجتماعی استوار است. محیط اجتماعی حامی نیز، با وجود فشارهای اقتصادی، همچنان حزب را به‌عنوان چتر حفاظت و هویت می‌بیند، نه صرفاً یک گروه مسلح.
منطق بقا و هویت از نگاه حزب، تسلیم شدن به منزله پایان جنگ نیست، بلکه آغاز باختی بزرگ‌تر است؛ یعنی از دست دادن معنا، نقش و مشروعیتی که از آغاز بر آن بنا شده است. بنابراین، نبرد حزب‌الله نبردی برای بقا و هویت است، نه صرفاً یک درگیری سیاسی یا نظامی. هر عقب‌نشینی یا نمایش ضعف هزینه‌ای سنگین‌تر از شکست دارد، پس باید قدرت و انسجام را در برابر دشمن نشان داد. لذا در اینجا، پایداری و ایستادگی، یک انتخاب نیست، بلکه غریزه بقاست؛ نه نمایش قدرت اضافی، بلکه باور به اینکه عقب‌نشینی کامل، خطرناک‌تر از ادامه رویارویی هرچند پرهزینه است. در خاتمه این یادداشت که در روزنامه رأی الیوم منتشر شد، آمده است: «شاید در ارزیابی تجربه یا نتایج آن اختلاف نظر باشد و شاید هزینه انسانی و سیاسی سنگینی بر مردم تحمیل شود، اما نادیده گرفتن واقعیت پایداری حزب‌الله یا تقلیل آن به شعار، کمکی به فهم نمی‌کند. فهم و درک این موضوع با پذیرش اینکه این نبرد پیچیده‌تر از آن است که با منطق سود و زیان سریع سنجیده شود، آغاز می‌شود. زیرا گاهی قدرت در آنچه باقی مانده است سنجیده می‌شود، نه در آنچه از دست رفته».لذا تجربه حزب‌الله، به‌ویژه در این مرحله دشوار و پرهزینه که شاید سنگین‌ترین دوره تاریخش باشد، تجربه‌ای است که شایسته مطالعه و درک عمیق است.
بازار


نظرات شما