دوشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۴
جهان ما

تنها کسی که جایزه صلح نوبل را رد کرد

تنها کسی که جایزه صلح نوبل را رد کرد
ایران پرسمان - ایسنا / تنها یک مرد در تاریخ به چشمان کمیته جایزه صلح نوبل نگاه کرده و گفت:نه! جایزه شما را نمی‌خواهم؛تنها فردی که تا به حال جایزه صلح نوبل را رد کرد. به نقل از ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - ایسنا / تنها یک مرد در تاریخ به چشمان کمیته جایزه صلح نوبل نگاه کرده و گفت:نه! جایزه شما را نمی‌خواهم؛تنها فردی که تا به حال جایزه صلح نوبل را رد کرد.
به نقل از عصر ایران؛ این روزها جایزه صلح نوبل تبدیل به یک شوخی بی‌مزه شده و یک جنایتکار جنگی یعنی نتانیاهو یک جنگ‌افروز دیگر یعنی ترامپ را نامزد دریافت جایزه صلح نوبل می‌کند!
در چنین شرایطی خوب است تاریخ را مرور کنیم و بدانیم نیم قرن پی یک ویتنامی، یک چریک انقلابی و در عین حال یک سیاست‌مدار و مذاکره‌کننده قهار، اولین و تا امروز تنها کسی بوده که ماهیت واقعی دروغین جایزه صلح نوبل را نیم قرن پیش فهمیده بود و سرافرازانه از پذیرفتن آن سرباززد.
خوب است خوانندگان فارسی‌زبان که اتفاقا دو تن از زنان هم‌زبان‌شان جایزه صلح نوبل بردند، اما در مقابل جنگ ١٢ روزه علیه کشورمان ایران سکوت تاییدآمیز کردند با یک حقیقت جالب تاریخی مواجه شوند که تنها یک مرد در تاریخ به چشمان کمیته جایزه صلح نوبل نگاه کرده و گفت:نه! جایزه شما را نمی‌خواهم؛تنها فردی که تا به حال جایزه صلح نوبل را رد کرد، ویتنامی بود. نام او "لِه دوک تو" بود؛ یک انقلابی و چریک ویتکنگ ویتنامی و البته یک سیاستمدار راسخ مذاکره‌کننده قهار. 
او مردی بود که زندگی خود را صرف مبارزه برای آزادی میهنش ویتنام کرد. چه زمانی که در کوه‌ها جنگل‌ها و شالیزارهای ویتنام تفنگ به دست می‌جنگید. چه زمانی که چشم در چشم کسینجر در پاریس پشت میز مذاکره نه فقط با لفاظی، بلکه با نتایج ملموسی واقعی برای ویتنام صلح با عزت و استقلال به ارمغان آورد. 
در سال 1973، کمیته نوبل جایزه صلح را به هنری کیسینجر و "لِه دوک تو" به خاطر مذاکره در مورد توافق‌نامه‌های صلح پاریس که قرار بود به جنگ ویتنام پایان دهد، اهدا کرد.
در حالی که کیسینجر مشتاقانه و حریصانه این جایزه را پذیرفت. "له لوک تو" قاطعانه این کار را نکرد. زیرا برخلاف کیسینجر، او معنای واقعی صلح را درک می‌کرد.
این یک ژست نبود. او جایزه صلح نوبل را نپذیرفت نه به این دلیل که برای صلح ارزشی قائل نبود. بلکه به این دلیل که از دروغ گفتن در مورد آن خودداری می‌کرد. ماهیت واقعی صلح را محصول مبارزات هزاران هزار ویتنامی می‌دانست نه کاغذی که زیر بمباران‌های ایالات متحده امضا شده باشد.
برای ویتنامی‌ها صلح زمانی به ارمغان آمد که با مبارزه متحد میهنی خودشان به جایی رسیدند که دیگر خبری از هواپیماهای B-52 که "آزادی" را از آسمان می‌باراند، نبود. او حقیقت را می‌دانست و گفت: اگر خون‌ریزی متوقف نشده باشد، جوایز هیچ معنایی ندارند. جایزه صلح هیچ معنایی ندارد اگر از همان دست‌هایی باشد که ناپالم را ریخته‌اند.
شاید در تاریخ او تنها ایستاد. اما امروز بعد از نیم قرن او نماد کسی شد که ماهیت دروغین جایزه صلح نوبل را افشا کرد. صداقت خود را حفظ کرد. شاید رسانه‌ها اسمی از " لِه دوک تو" نیاورند. تا امروز هم احتمالا بسیاری از ایرانیان نام وی را نشنیده باشند. اما او نام خود را آلوده به صنعت «صلح‌آفرینان جنگ‌افزار» نکرد. نمایش مضحک صلح نوبل را افشا کرد.
او به جهانیان یادآوری کرد صلح جایزه‌ای نیست که جنگ افروزان به شما بدهند. بلکه صلح به دست میلیون‌ها انسان مبارز به دست می‌آید. برای صلح باید در جبهه متحد میهنی جنگید. 
در حالی که کیسینجر مدال خود را دریافت کرد و به سازماندهی جنگ افروزی و کشتار بیشتر در شیلی، کامبوج و تیمور شرقی ادامه داد. اما "لِه دوک تو" به کشورش ویتنام بازگشت. به میان ویرانه‌ها باقی مانده از جنگ و دوشادوش مردمش، کشاورزان و کارگران ویتنامی که سرزمین خود را از خاکستر جنگ بلند کردند. 
او بازیچه جنگ افروزان به ظاهر صلح‌طلب دروغین نشد. خیلی راحت از جایزه میلیون دلاری نوبل گذشت. "لِه دوک تو" یک قدیس نبود. او یک انقلابی ویتنامی بود که می‌دانست صلح واقعی را نمی‌توان بر پایه دروغ بنا کرد. بلکه باید آن را ساخت.
"لِه دوک تو" از نسل ویتنامی‌هایی بود که اشغالگران ژاپنی‌ها، فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها را شکست دادند. مردی که برای تأیید مبارزه، عزت یا تاریخ خود به جایزه دروغین صلح نوبل نیازی نداشت.
در حالی که دیگران برای آن التماس می‌کنند برای این ویتنامی شالیزارهای روستاهای میهنش از کاخ اسلو ارزشمندتر بود. شاید بعد از نیم قرن اکنون ما آن چیزی را که او می‌دانست و جهان مدام فراموش کرده را بازیابیم: بدون عدالت، صلحی وجود ندارد. هیچ افتخاری در پذیرش جوایز از همان سیستمی که بر سر شما بمب می‌ریزد، وجود ندارد.
امتناع "لِه دوک تو" از دریافت جایزه صلح نوبل توهینی به صلح نبود.
این یادآوری بود که صلح را نه در کاخ اسلو که در میان مردمان میهن خودت باید بجویید.
تاریخ او را نه به عنوان یک برنده جایزه، بلکه به عنوان چیزی بسیار نادرتر به یاد خواهد آورد. کسی که حقیقت را آشکار کرد. کسی که مستقیم به چشم صنعت جنگ‌افروزان جایزه بده دوخت و یک کلمه گفت: نه!
بازار


نظرات شما