ایران پرسمان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
شهاب شهسواری| تجاوز نظامی آمریکا به ایران در تاریخ یک تیر 1404 و هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران، صرفاً یک اقدام نظامی علیه ایران محسوب نمیشد، بلکه اقدامی از سوی واشنگتن برای رساندن پیام آمادگی برای استفاده از زور در روابط خارجی بود؛ دونالد ترامپ که یک دوره چهارساله بین سال 2017 تا 2021 بهعنوان رئیسجمهور آمریکا تلاش زیادی کرد تا با تهدید طرفهای خارجی، چه رقبا و دشمنان آمریکا و چه متحدان و دوستان آمریکا از آنها امتیازهای قابل توجه در مناسبات دوجانبه بگیرد، بسیاری از برنامههای دونالد ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری برای ایجاد تغییر بنیادین ناکام ماند.
دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ از ژانویه 2025 با برنامههایی جاهطلبانهتر برای «بازگشت عظمت آمریکا» آغاز شد. دونالد ترامپ با شعارهای پایان دادن به جنگهای خاورمیانه و جنگ روسیه و اوکراین، ایجاد توازن در روابط تجاری دوجانبه با همه کشورهای جهان، بازگشت صنایع به آمریکا، پرداخت سهم بیشتر کشورهای همپیمان در تامین امنیت و مهار چین کار خود را در دوره دوم آغاز کرد. او که کارش را همزمان با آتشبس موقت در غزه آغاز کردهبود، به سرعت برنامههای بعدی را از جمله میانجیگری برای مذاکرات روسیه و اوکراین، آغاز مذاکرات هستهای با ایران، اعلام تعرفههای قابل توجه علیه کشورهایی که صادرات بیشتری به آمریکا دارند و اعلام تعرفههای کلان علیه چین در پیش گرفت.
اما دونالد ترامپ یک تجربه را با خود از دوره پیشین به همراه آوردهبود. در غیاب یک تهدید سخت معتبر، هیچ دولتی در دنیا صرفاً از نام آمریکا به عنوان ابرقدرت نمیهراسد. تهدید به استفاده از قدرت سخت، موضوعی است که اخیراً در اظهارات افشاشده ترامپ در کارزار تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری 2024 هم مورد اشاره قرار گرفتهاست. جاش دوسی، تایلر بایگر و اسحاق آرنسدورف اخیراً کتابی با عنوان «2024» منتشر کردهاند که در آن بخشی از اسناد قبلاً منتشر نشده از کارزار انتخاباتی ترامپ منتشر شدهاست.
در یکی از نوارهایی که متن آن در این کتاب منتشر شدهاست و بهتازگی شبکه خبری سیانان فایل صوتی آن را منتشر کردهاست، ترامپ به وضوح از تهدید روسیه و چین به استفاده از نیروی نظامی سخن میگوید. به گزارش پایگاه خبری جماران ترامپ در یک رویداد جمعآوری کمک مالی در سال 2024، طبق نوار صوتی که سیانان منتشر کردهاست، گفت: «به پوتین گفتم: اگر وارد اوکراین شوی، مسکو را به شدت بمباران خواهم کرد.
به شما میگویم، چارهای ندارم.» او افزود: «پوتین در پاسخ چیزی شبیه به این گفت: حرفت را باور نمیکنم. اما 10 درصد حرفم را باور کرد.» ترامپ همچنین اشاره کرد که هشداری مشابه به شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، درباره حمله احتمالی به تایوان داده و به او گفته که ایالات متحده در پاسخ به آن، پکن را بمباران خواهد کرد. ترامپ درباره شی گفت: «فکر میکنم او فکر میکند من دیوانهام.» و افزود: «اما ما هیچ مشکلی نداشتیم.»
حمله به ایران، نمایش تمامعیار نظریه فرد دیوانه (Madman Theory) بود، سیاستی که به ریچارد نیکسون، رئیسجمهور پیشین آمریکا نسبت دادهمیشود. به گفته یکی از کارکنانش به نام اچ. آر. هالدمن، نیکسون اصطلاح «نظریه مرد دیوانه» را ابداع کرد و توضیح داد که میخواهد ویتنامیهای شمالی باور کنند که او قادر به انجام هر کاری برای پایان دادن به جنگ ویتنام است - تا جایی که حتی از سلاحهای هستهای استفاده کند. نظریه مرد دیوانه بر این فرض استوار است که رهبری که طوری رفتار میکند که انگار میتواند تقریباً هر کاری انجام دهد، شانس بیشتری برای متقاعد کردن سایر بازیگران جهانی دارد تا امتیازاتی را بدهند که در غیر این صورت نمیدادند.
آلن لیتل، خبرنگار ارشد بیبیسی با اشاره به حمله آمریکا به ایران مینویسد: «ترامپ جهان را به این باور رساند با یک وقفه دوهفتهای موافقت کرده تا به ایران اجازه از سرگیری مذاکرات بدهد. اما بعد بلافاصله بدون توجه به حرف خودش، به هر حال، بمباران کرد. یک الگو در حال ظهور است: قابل پیشبینیترین چیز درباره ترامپ غیرقابل پیشبینی بودن اوست. او نظرش را تغییر میدهد.
او با خودش تناقض دارد. او ناسازگار است.» دونالد ترامپ با حمله به ایران یکی از بزرگترین شعارهای انتخاباتی خود را زیر سوال برد. ترامپ بر این پایه وارد کارزار انتخاباتی شدهبود که میخواهد به مداخله آمریکا در جنگهای بیپایان، پایان دهد اما اقدام نظامی علیه ایران دقیقاً گام برداشتن در جهت عکس این شعار بود. شاید اگر پاسخ ایران به حمله آمریکا خویشتندارانه نبود، همین حالا جنگی بیپایان در خاورمیانه با دخالت مستقیم آمریکا آغاز شدهبود.
مشخص نیست پیشبینیناپذیری و «فرد دیوانه» ترامپ تا چه اندازه میتواند دوستان و دشمنان آمریکا را قانع کند که او ممکن است دست به هر کاری برای رسیدن به اهدافش بزند. حمله آمریکا به ایران، پیامی بود تا چین، روسیه، اتحادیه اروپا و بقیه قدرتهای جهانی را بترساند و آنها را قانع کند که ترامپ هر زمان تمایل داشتهباشد، حتی در میانه مذاکرات، اگر احساس کند که به نتیجه مطابق میلش نمیرسد، ممکن است دست به اقدام نظامی بزند. اینکه این موضوع تا چه اندازه برای رقبای آمریکا و متحدانش باورپذیر باشد، هنوز جای سوال دارد. اما بدون تردید تمامی کشورهایی که تا قبل از اقدام نظامی ترامپ قصد داشتند با او مذاکره کنند، حالا با بدبینی بیشتر و اعتماد کمتر وارد مذاکره خواهند شد.
ضرورت احیای اعتماد مسکو به ترامپ
مارک اپیسکوپوس، ریسپانسیبل استیتکرفت: دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا تا حد زیادی به این دلیل در انتخابات 2014 آمریکا برنده شد که رایدهندگان پیام او مبنی بر وعده برای بیرون نگه داشتن آمریکا از جنگهای طولانی و وعده پایان دادن به جنگ اوکراین را پذیرفتهبودند. در آغاز مسیر دولت جدید گامهای بزرگی برداشت که از جمله آنها میتوان به باز کردن کانالهای گفتوگو با روسیه اشاره کرد اما به تدریج مشخص شد که رسیدن به یک سازوکار برای توافق مذاکرهشدهای که همه طرفهای ذینفع، یعنی اوکراین، روسیه و اروپا را راضی کند، بسیار مشکل است.
سرازیر شدن چشمگیر منابع و توجه آمریکا به خاورمیانه به نظر میرسد که تلاش برای توافق صلح میان روسیه و اوکراین را با مشکلات بزرگتری مواجه کند. جنگ اسرائیل علیه ایران باعث فوران گمانهزنیهای متعدد در مورد منافع روسیه در حمایت از «متحدش» ایران شد. بخش بزرگی از این گمانهزنیها بیپایه بود. در واقع اساساً هیچ شاهد ملموسی وجود ندارد که روسیه به لحاظ نظامی با ایران متحد باشد. فقط کافی است که متن توافقنامه جامع همکاری راهبردی ایران و روسیه را مطالعه کرد تا کشف کرد که تنها تعهد جدی امنیتی که دو طرف به یکدیگر دادهاند «ارائه نکردن کمکهای نظامی و غیر از آن به متجاوز است که بتواند به استمرار تجاوز کمک کند.»
روابط مسکو و تهران، هرچند فراتر از یک رابطه صرفاً دوستانه است و در حوزههای همکاریهای اقتصادی و سیاسی رشد قابل توجهی داشتهاست، اما بخشی از چارچوب گستردهتر سیاست خارجی روسیه در منطقه خاورمیانه است که شامل حفظ روابط حسنه با اسرائیل و کشورهای عربی هم میشود. این ایده که روسیه کوچکترین تمایلی دارد که خود را وارد یک منازعه با اسرائیل به نفع ایران کند، صرفاً بر مبنای دیدگاههای ایدئولوژیک شکل گرفتهاست که فقط در بین قشر خاصی از گعدههای سیاست خارجی غربی طرفدار دارد و پایهای در واقعیت ندارد. در عین حال این ایده هم بیپایه است که حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران «پیام» خاصی در مورد عزم و اراده آمریکا به روسیه داشتهاست و البته روشن هم نیست که این پیام قرار بود چه باشد.
اگر قرار باشد روسیه به تجاوز به هر یک از کشورهای عضو ناتو فکر کند، حتی پیش از بمباران ایران توسط آمریکا هم تردیدی در کرملین در مورد اعتبار تعهد آمریکا به ماده پنج پیمان آتلانتیک شمالی در مورد دفاع جمعی وجود نداشت. در مورد اوکراین هم، دولت آمریکا، حتی در دوره ریاستجمهوری جو بایدن، بارها و بارها ثابت کرد که بیش از هر چیز بر پیروزی مستقل اوکراین سرمایهگذاری کردهاست و خودش قصد جنگیدن با روسیه ندارد.
سیاستگذاران واشنگتن کاملاً تردید دارند که منافع بنیادین آمریکا در اوکراین در جنگ اوکراین در خطر باشد و تمایل دارند که تنشها را با روسیه کاهش دهند تا ابهام استراتژیک در مورد احتمال رویارویی نظامی مستقیم با روسیه، همچنان پابرجا بماند. علاوه بر اینها، حمله به ایران در چارچوب سیاست سلطه از طریق تشدید تنش آمریکا و اسرائیل اتفاق افتاد که به آمریکا اجازه داد از این فرصت برای یک ابتکار دیپلماتیک استفاده کند و منازعه ایران و اسرائیل را پایان دهد و بعد از 12 روز آتشبس برقرار کند. چنین شرایطی بین روسیه و اوکراین وجود ندارد و روسیه کاملاً ابتکار عمل را در میدان حفظ کردهاست و توانایی این را دارد که هر زمان خواست آتش جنگ را تشدید کند یا فروکاهد.
با این حال پیوند میان ایران و روسیه در حوزههای دیگر قوی است. به سادگی میشد دید که چگونه مقامهای کرملین این ایده را تبلیغ کردند که کاخ سفید از قبل در مورد تصمیم اسرائیل برای حمله به ایران خبر داشت و دورههای پیشین گفتوگوی هستهای با ایران فقط با هدف فریب تهران برای ایجاد احساس امنیت کاذب انجام شدهبود.
اگر این احساس روسیه در مورد عملکرد دولت ترامپ به شکلی برطرف نشود، آنگاه میتواند خط قرمزی بر همه فعالیتهایی باشد که دولت ترامپ برای ایجاد اعتماد با دولت روسیه انجام دادهاست و خودش را به عنوان مذاکرهکنندهای با حسننیت نشان دادهاست. بهترین راه برای از بین این احساس در مسکو این است که آمریکا وارد مذاکراتی جدی با ایران بشود و از آنجایی که روسیه در مواضعش در مورد ایران بدون تسلیحات هستهای با آمریکا اشتراک نظر دارد، میتوان پیشنهاد پوتین را پذیرفت و به او پیشنهاد مشارکت در مذاکرات با ایران داد.
روسیه در حال حاضر به شدت در مسائل منطقه درگیر است و گزارش شدهاست که در حال انجام مذاکرات محرمانه با اسرائیل در مورد ایران و سوریه است. استفاده از مثلث مسکو-تهران-تلآویو به عنوان ابزاری برای احیای گفتوگوهای هستهای ایران میتواند به پیشبرد منافع آمریکا در منطقه کمک کند اما نیازمند ایجاد پیوند قویتری میان روسیه و آمریکا است که بتواند فشار دیپلماتیک بیشتری برای یک صلح مذاکرهشده در جنگ اوکراین ایجاد کند. جنگ ایران و اسرائیل در عین حال محدودیتهای توانمندی آمریکا در مداخله همزمان در چند منازعه شدید را برجسته کرد. پیش از این اعلام شدهبود که کمکهای نظامی آمریکا به اوکراین تا پایان تابستان ادامه خواهد داشت.
اما پنتاگون این کمکها را به صورت ناگهانی متوقف کرد. این واقعیت که تلاش آمریکا برای تامین جنگهای خارجی باعث شدهاست تا ذخایر نظامی داخلی و آرایش دفاعی این کشور ضربه بخورد، معمولاً از چشم ناظران نومحافظهکار پنهان میماند. همانگونه که فردی مانند الدریج کولبی، معاون سیاستگذاری دفاعی وزارت دفاع بهتر از هر کسی درک میکند، ذخایر موشکهای رهگیر و دیگر مهمات آمریکایی بیپایان نیست و نمیتوان به صورت دائمی آنها را برای جنگ فرسایشی در اوکراین و دیگر میدانهای نبردی که برای منافع امنیتی آمریکا حیاتی نیست، هزینه کرد.
اما محدودیت منابع، که بدون تردید توسط دولت شناسایی و عمیقاً احساس شدهاست، فقط بخشی از این معادله هستند. مقامهای آمریکایی بارها تاکید کردهاند که اگر پیشرفت محسوسی در توافق صلح مذاکرهشده برای اوکراین به دست نیاید، میز مذاکره را ترک خواهند کرد. اینگونه به نظر میرسید که محتملترین جایگزین برای ترک میز مذاکره، همان صحنههای انفجاری باشد که ماه فوریه در دیدار ترامپ و زلنسکی در کاخ سفید مشاهده کردیم، اما در واقع این ترک مذاکره در قالب یک حرکت آرام و تدریجی در چارچوب کاهش ارسال تجهیزات و منابع نظامی به اوکراین در حال نمود پیدا کردن است.
کمکهایی که آمریکا از سال 2022 به اوکراین کردهاست بهرغم تمام فرازونشیبهای امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادیاش، تا به امروز گستردهترین کمک نظامی از سوی یک طرف خارج از جنگ به طرف ثالثی بودهاست که هیچ تعهد رسمی نسبت به آن ندارد. به اعتقاد ناظران، حمایت تمامعیار دولت بایدن با توجه به چالشهایی که آمریکا در دیگر نقاط جهان با آن مواجه بود، امکان استمرار نداشت اما هر کاری جز توجه کامل به اوکراین، باعث خواهد شد که برنامه فشار حداکثری غرب علیه روسیه با شکست مواجه شود. تصمیم برای توقف کمکهای نظامی به اوکراین، صرفاً یک یادآوری جدید است که زمان به نفع اوکراین نیست.
تلاش اوکراینیها و اروپاییها برای برگرداندن کاخ سفید ترامپ به سیاست دوران بایدن با شعار «تا هر زمان که لازم باشد» تنها باعث شدهاست که شتاب دولت ترامپ برای فاصله گرفتن از اوکراین تشدید شود. با این حال، استمرار حضور آمریکا در فرآیند صلح هم برای اوکراین و هم برای امنیت اروپا ضروری است. چیزی که اوکراین و اروپا امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارند، احیای گفتوگوها میان آمریکا و روسیه است.
پسلرزههای حمله در شرق آسیا
دیوید رایزینگ، آسوشیتدپرس: تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای استفاده از زور علیه کشوری دیگر، بدون تردید در منطقه آسیا و اقیانوس آرام، که اولویت ژئوپولیتیک واشنگتن تلقی میشود، آثاری بر جا خواهد گذاشت. دویئون کیم، پژوهشگر اندیشکده مرکز آمریکایی امنیت جدید در سئول به آسوشیتدپرس میگوید: «حملات ترامپ به ایران نشان میدهد که او نسبت به استفاده از زور هراسی ندارد، این پیامی روشن در مورد روش ترامپ به کره شمالی و حتی چین و روسیه است.» کیم میگوید: «شاید تا قبل از این حمله پیونگیانگ و پکن، بهویژه با توجه به تجربه دور نخست ریاستجمهوری او، تصور میکردند که بهرغم ادبیات تند و تهاجمی، ترامپ محتاط و حسابگر باشد.»
کره شمالی، چین و روسیه، همگی حمله آمریکا را به ایران محکوم کردند. هرچند این حمله یک موفقیت تاکتیکی واضح تلقی میشد، اما هنوز روشن نیست که این حمله در بلندمدت منفعت راهبردی برای اهداف واشنگتن در خاورمیانه داشتهباشد یا اینکه باعث میشود ایران سرسختانهتر به دنبال بازدارندگی اتمی باشد و احتمالًا آمریکا را به منازعه طولانیمدتتری خواهد کشید. ایوآن گراهام، تحلیلگر امنیتی در اندیشکده موسسه سیاستگذاری استراتژیک استرالیا میگوید که اگر این حملهها محدود بماند و تکرار نشود، احتمالاً متحدان آمریکا در منطقه شرق آسیا و اقیانوسیه مداخله آمریکا را یک نشانه مثبت از عملکرد دولت ترامپ تلقی خواهند کرد.
او معتقد است: «اگر حمله آمریکا به ایران به عنوان اقدامی برای تاکید بر خطوط قرمز، بازسازی بازدارندگی و در مدت زمان محدود دیدهشود که دولت آمریکا را از اولویت بخشیدن به اقیانوسهای هند و آرام باز نمیدارد، در مجموع از سوی متحدان آمریکا در اقیانوس آرام اقدامی با خروجی مجموعاً مثبت تلقی خواهد شد. چین این نکته را به خاطر خواهد سپرد که آمریکا، دست کم به شکل فرصتطلبانه، ممکن است آماده باشد که از زور استفاده کند.» ژائو مینگهائو، استاد دانشگاه فودان در شانگهای میگوید کسانی که تصور میکردند دونالد ترامپ ذهنیت جنگطلب ندارد، باید در ارزیابیهای خود تجدیدنظر کنند. او به آسوشیتدپرس گفت: «چین باید به روشی که آمریکا از قدرتش علیه ایران استفاده کرد توجه کند.
اینکه چگونه ترامپ از قدرت برای اجبار به مذاکره استفاده میکند، دلالتهایی برای تعاملهای آینده چین و آمریکا خواهد داشت.» این استاد دانشگاه چینی معتقد است که واشنگتن نباید تصور کند که از همین استراتژی میتواند علیه چین هم استفاده کند. او میگوید: «اگر منازعهای میان چین و آمریکا در بگیرد، برای آمریکا مشکل خواهد بود که در اسرع وقت عقبنشینی کند، چه برسد به اینکه بتواند بدون آسیب فرار کند.» چین و کره شمالی، چالشهای متفاوتی نسبت به ایران هستند.
نخستین و مهمترین تفاوت این است که چین و کره شمالی هر دو قدرت اتمی هستند که مخاطرات واکنش احتمالی را به حمله به شکل چشمگیری افزایش میدهد. در عین حال هیچ قدرتی مشابه اسرائیل در شرق آسیا وجود ندارد که بتواند با حملات خستگیناپذیرش به سامانههای دفاع هوایی ایران راه را برای ورود و پرواز بمبافکنهای بی2 آمریکایی باز کند تا هیچ پدافندی علیه آنها وارد عمل نشود. با این حال احتمال ورود ایالات متحده به یک منازعه با چین یا کره شمالی، همچنان محتمل است. پکن و پیونگیانگ همچنان در حال ارزیابی این مسئله هستند که ترامپ مشهور به پیشبینیناپذیری، چه خواهد کرد.
جوزف دمپسی، کارشناس امنیتی در اندیشکده موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک میگوید که کره شمالی از آسیبهایی که اسرائیل با استفاده از نیروی کم اما با کیفیت به ایران وارد کرد، نگران خواهد شد اما در عین حال این حملات در داخل کره شمالی به عنوان ابزاری برای توجیه ضرورت در اختیار داشتن برنامه تسلیحات هستهای مورد استفاده قرار خواهد گرفت. دمپسی میگوید: «اگر ایران هم تسلیحات هستهای قابل استفاده داشت آیا چنین اتفاقی رخ میداد؟ احتمالاً نه!»
هونگ مین، تحلیلگر ارشد موسسه اتحاد ملی کره جنوبی میگوید که در شرق آسیا این موضوع که آمریکا همزمان با مذاکرات به ایران حمله کرد، مورد توجه قرار میگیرد. او میگوید: «کره شمالی احتمالاً به این نتیجه میرسد که گفتوگو اگر با بیمبالاتی انجام شود، ممکن است عواقب بدتری داشتهباشد و توسط آمریکا بهعنوان پیشزمینهای برای یک حمله استفاده شود. این تحلیلگر معتقد است: «کره شمالی احتمالاً به جای اینکه ترامپ را تهدید کند، موضعی منفعلانهتر از قبل در مورد مذاکره با واشنگتن اتخاذ خواهد کرد و بیشتر تلاش خواهد کرد تا آرایش نظامی داخلی خود را تقویت کند و رابطهاش را با روسیه تقویت کند که باعث میشود چشمانداز گفتوگو در آینده هم کمتر شود.»
چین این حملات را با گوشه چشمی به تایوان، بخش خودمختار خاک خود خواهد دید که شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، احتمال تلاش برای بازگرداندن حاکمیت آن را به چین از طریق زور، رد نکردهاست. ایالات متحده آمریکا تسلیحات تایوان را تامین میکند و تایوان یکی از مهمترین متحدان آمریکا محسوب میشود، اما در مورد اینکه آیا در صورت وقوع جنگ با چین به کمک تایوان خواهد آمد یا نه، با سیاست «ابهام استراتژیک» برخورد میکند، یعنی هنوز اعلام نکردهاست که چه واکنشی نشان خواهد داد.
درو تامسون، پژوهشگر ارشد اندیشکده سنگاپوری مکتب مطالعات بینالمللی RSIS Rajaratnam میگوید که به لحاظ نظامی چین با این سوال مواجه خواهد شد که آیا در صورت وقوع منازعه آمریکا خویشتنداری کمتری نشان خواهد داد و خاک اصلی چین را هدف حمله قرار خواهد داد یا نه. به گفته او همچنین این اقدام «مشکل پیشبینی اقدامهای ترامپ» را در پکن دامن خواهد زد. تامسون میگوید: «حملات هوایی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، بسیاری را غافلگیر کرد، من فکر میکنم که این موضوع نشاندهنده حدی از تحمل و پذیرش ریسک در دولت ترامپ بود که غافلگیرکننده محسوب میشد.»
این اقدام ترامپ در عین حال نگرانیهای پکن در مورد لای چینگ ته، رئیسجمهور تایوان را که در سخنرانیهای اخیر خود هشدارهایی در مورد تهدید چین بیان کردهبود، افزایش میدهد. لایل گلدستین، پژوهشگر اندیشکده دیفنس پرایوریتیز میگوید که پکن احتمال میدهد که ادبیات رئیسجمهور تایوان تندتر شود. سخنان لای همین حالا هم باعث شدهاست که پکن اتهام تلاش برای اعلام استقلال تایوان به او وارد کند و به گفته گلدستین «با استفاده از زور علیه ایران ممکن است که تایوان از این فرصت استفاده کند و احساس کند بازدارندگی بیشتری در مقابل سرزمین اصلی چین دارد.»
گلدستین میگوید: «به نظر میرسد که سخنرانیهای اخیر رئیسجمهور لای اساساً با هدف ایجاد یک بحران جدید در دو سوی تنگه تنظیم شدهاند و احتمالاً با این هدف بیان شدهاند که حمایت بیشتری از واشنگتن و دیگر متحدان در اقیانوس آرام دریافت کنند.» گلدستین میگوید: «این یک قمار مخاطرهآمیز برای تایوان است.»
بازار ![]()